انسان اگر از تصرفات رحمانیه و عقلانیه خارج شد و در تحت تصرفات شیطانیه و جهلانیه وارد شد، در اوصاف حیوانی از همه حیوانات بالاتر میشود،... آنگاه برای غضب و شهوتش پایان نیست و حرص و طمعش را هیچ چیز فرو ننشاند و عالم به همه وسعتش اگر طعمه این جانور شود، آتش حرص و طمعش فرو ننشیند.(1261)
کلمه حرص به معنای علاقه شدید به چیزی و تلاش برای دستیابی به آن است.
ریشه حرام خواری طمع، آرزو و رقابت است.
انبیا، با پول و تهدید و تطمیع کار نمیکردند، تا دیگران از روی ترس و طمع، دور آنان جمع نشوند و خیال نکنند که اگر با پیامبر باشند، از علم غیب یا خزانه الهی مشکلاتشان حل خواهد شد.
طمع در مادیات، منفی ولی در معنویات، مثبت است.
حفظ هر چیزی باید مناسب با خودش باشد حفظ مال از دست برد دزد است، حفظ بدن از میکرب است، حفظ روح از آفات اخلاقی نظیر حرص، حسد و تکبر است.
اگر همه چیز از خدا و برای خداست، دیگر بخل و حرص چرا؟
عذاب شدید مخصوص آخرت نیست. گاهی سرگرمی و حرص بر اندوختن مال و غفلت از خداوند و معنویات خود عذاب است. در آیه 85 سوره توبه میفرماید: خداوند به گروهی مال و اولاد میدهد تا بدانها عذابشان کند.
ترس و حرص سبب انحراف در قضاوت و انحراف در قضاوت سبب کفر است.
رزق همه به دست اوست، پس عجله و حرص و حرام خواری نداشته باشیم.
مال اندوزی یک بلای اجتماعی است و بدتر از آن حرص است و بدتر از آن احتکار و پنهان کردن است. چون مشکلات بسیاری را برای جامعه فراهم میکند.
حرص، انسان را رها نمیکند.
انسان از طلب خیر، سیر و خسته نمیشود و به خاطر حرص و آز و افزون خواهی که جزو سرشت اوست، همه چیزهای خوب را برای خود میخواهد.
از افلاطون نقل شده که مگس حریصترین حشره است که برای معاش خود روی ترشی، شیرینی، آلودگی و زخم مینشیند ولی عنکبوت در گوشهای میتند و قناعت دارد، جالب این است که خداوند فعالترین و حریصترین حیوان را طمعه گوشه گیرترین حیوان قرار میدهد، مگس با پای خود به سراغ عنکبوت میرود و او با تارهای خود مگس را شکار میکند.