تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این‌چنین باید بود[جلد دوم](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

موعظه‌پذیری

حضرت امام الموحدین(ع) می‌فرمایند: از آن‌ها نباش كه طوری قلب خود را مشغول دنیا کرده‌اند، که دیگر موعظه روی قلبشان اثر نمی‌كند. بعضی‌ها طوری خود را مشغول امور دست و پاگیر دنیا کرده‌اند كه حتی اگر چاهی جلوی پایشان باشد نمی‌توانند خود را از فروافتادن در چاه نجات دهند، این‌ها تماماً تحت تأثیر شرایطی قرار می‌گیرند که می‌خواستند از آن فرار کنند. گاهی انسان آنچنان بصیرت خود را از دست می‌دهد که از نور فرار می‌کند و به سوی ظلمات می‌رود. انسانی كه بصیرت خود را از دست داد و امیال نفس امّاره را عین شخصیت خود پنداشت، دیگر نصیحت و موعظه بر او مؤثر نیست، دیگر نمی‌تواند فاجعه‌هایی که ممکن است در زندگی‌اش پیش آید، قبل از پیش‌آمدن رفع کند. فقط باید زمین بخورد تا بیدار شود. وقتی بیدار می‌شود که فرصت‌هایش از دست رفته است. مثل این‌که به جوانی بگوییم دزدی‌کردن به زندان رفتن می‌انجامد، و او بگوید من می‌خواهم امتحان كنم. عملاً دزدی می‌كند بعد هم چندین سال می‌رود زندان و در نتیجه تمام فرصت رسیدن به کمال را از دست می‌دهد. بعد هم اگر بخواهد از دزدی دست بردارد و انسان درست‌کاری شود، كسی از او قبول نمی‌کند. پس عملاً تمام عمر و زندگیش را از دست داد. اگر كسی از تذکرات بقیه سرباز بزند و بخواهد همه چیز را خودش تجربه کند. نتیجه‌ این می‌‌شود كه همه زندگی را از دست می‌دهد و فرصتی برای استفاده از تجربه‌ها برایش نمی‌ماند. پس این‌طور نیست که انسان‌ها بدون استفاده از موعظه دیگران بتوانند همه موارد زندگی را خود تجربه کنند، و لذا ضرورت استفاده از پند و موعظه در زندگی هرکس غیر قابل انکار است، تا از آن طریق به کمک بصیرت بقیه بصیر شوند و عاقبت کار باطل را ببینند و خود را از آثار اعمال خطرناک نجات دهند، و از نتیجه آن در فرصت‌های بعدی استفاده کنند. و برای همیشه زندگی را از مهلكه‌ها آزاد نمایند. همان‌طور که عده‌ای با غفلت از تذکرات اولیاء خدا، بیش از حدّ اسیر رزقشان هستند و با حرص و ولع دنبال رزقشان می‌روند، اگر به پند‌های اولیاء الهی گوش فرا می‌دادند با این همه دویدن‌ها به دنبال رزق، همه عمرشان را از دست نمی‌دادند، وقتی بیدار می‌شوند كه دیگر همه فرصت‌ها سوخته و فقط مقداری پول دارند. دیگر روحیه و فرصتی برایشان نمانده تا بتوانند عالَم بندگی خود را بیابند و با آن زندگی کنند.
حضرت(ع) می‌فرمایند فرزندم! از آن افرادی مباش که پند سودشان ندهد مگر وقتی به سختی‌ها افتادند. مسلم اگر توانستیم از گذشته برای آینده استفاده کنیم، انسان موعظه‌پذیری هستیم و امروزمان برایمان بی‌‌نتیجه نخواهد ماند. ولی اگر پوچی‌ها و هلاکت‌های افراد گذشته را در زندگی خود نبینیم خودمان هم در همان درّه‌هایی می‌افتیم که گذشتگان فرو افتادند، انسان‌های هوس‌زده، آنچنان فکرشان تحت تأثیر هوس خود قرار می‌گیرد که نمی‌توانند به انتهای کار فکر کنند. خداوند برای طرف زمینی فراهم کرد که با پولی که در اختیار دارد چند اتاق بسازد و زندگی خود را شروع کند و آن را بستر بندگی خدا قرار دهد وآینده را با آرامش خاطر بگذراند، ولی هوس او اجازه نمی‌دهد تا به یک خانه ساده قانع شود، با ساختن خانه چند طبقه و دکوراسیون آنچنانی با انبوه بدهکاری روبه‌رو می‌شود، نه هم‌اکنون آرامش دارد و نه آینده‌ای آرامش‌بخش در انتظار اوست، و نه پس از ده سال روانی دارد که بتواند عالَم بندگی خود را بیابد. زیرا از آن‌هایی نبود که از گذشتگان پند بگیرد. مسلّم روز اول به این آدم گفته‌اند اگر قناعت کنی این زمین را با پولی که در اختیار داری می‌توانی بسازی. و زندگی را شروع کنی ولی هوس مانع پذیرفتن آن توصیه‌ها شد. به او گفته بودند لازم نیست با بهترین کاشی و سنگ و شیر آلات بار خود را سنگین کنی، ولی او نشنید و حالا آنچنان در تنگنا افتاده که نمی‌داند چه کار کند. کسی که نماز اول وقتش ترک نمی‌شد حالا به گرفتن ربا تن می‌دهد، می‌گوید می‌دانم حرام است ولی چاره ندارم. غافل از این که اگر پول ربا فایده داشت که خداوند آن را حرام نمی‌کرد، حالا نه خانه‌اش تمام شده و نه پولی دارد که در آینده بتواند آن را تمام کند، هرچه در می‌آورد باید بهره پول ربا را بدهد، چون حکم هوس خود را جای نصایح پیامبران گذاشت.