حضرت در ادامه فرمودند: «وَ سَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لَا یَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَیْرُهُ»؛
و تو در دعا از خدا و از خزائن رحمتش چیزهایی را میخواهی که غیر او هرگز نمیتواند آنها را برآورده سازد. در واقع دارند حرف دهان ما میگذارند که این چیزها را بخواه، چیزهایی که هیچ کس غیر او نمیتواند آن را به تو بدهد. و آن چیزها عبارت است از:
«مِنْ زِیَادَةِ الْأَعْمَارِ وَ صِحَّةِ الْأَبْدَانِ وَ سَعَةِ الْأَرْزَاقِ»؛
افزونکردن مدت عمر، سلامت بدن و وسعت رزق. در دعا علاوه بر آن که از طریق اُنس با خدا و ارتباط با آن حقیقت بیکرانه، همة غمهایت را که در اثر محدودشدن به محدودیتها پیش آمده، از بین میبری، در امور دنیایی از او کمک میگیری و چیزهایی از خزانه رحمتش از او میخواهی که غیر او نمیتواند آنها را به تو بدهد. یکی وسعت عمر، تا در بندگی خدا به کمال برسی و راهی را که در رسیدن به خدا شروع کردهای نیمه کاره رها نکنی. همان دعایی که امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق دارند که؛
«عَمِّرْنِی مَا كَانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِكَ فَإِذَا كَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْك»؛
خدایا عمرم را در بندگی خودت طولانی کن و اگر عمرم مرتع و چراگاه شیطان شد آن را بگیر.
مؤمن وقتی وارد عالم ایمان شد و ارتباط با خدا را قلبی کرد، هرچه بماند مؤمن میماند، حتی در خواب هم همان صفای ایمانی خود را ادامه میدهد. شما وقتی میخوابید اگر خیالاتتان نورانی باشد همان خیالات نورانی را در خواب میبینید و اگر خیالاتتان نعوذ بالله ظلمانی باشد با خیالات ظلمانی میخوابید و همانها را ادامه میدهید به گفته مولوی:
چون خیالی آمد و در تو نشست
هر کجا که می گریزی با تو هست
تو نتانی زان خیالت وارهی
یا بخسبی تا از آن بیرون جهی
پس؛ بودنِ مؤمن از آن جهت که مؤمن است، برکت است. و هرچه بیشتر بماند، نورانیت او میماند و کامل میشود و به همین جهت حضرت امامالموحدین به فرزندشان میفرمایند: در دعا از خدا عمر طولانی میخواهی، چیزی که غیر او نمیتواند بدهد.
«مَا لَا یَقْدِرُ عَلَى إِعْطَائِهِ غَیْرُهُ»؛ حضرت متذکر میشوند که عمر را فقط خدا میتواند طولانی کند؛ این یک نکته، نکته دیگر این که از این جمله معلوم میشود که انتهای عمر یک اجل مبهم است، و این علاوه بر اجل مسمّی است، پس میشود از خدا بخواهید عمرتان دراز بشود و قبل از سرآمدن عمر و رسیدن اجل مسمّی، به طور ناقص از این دنیا نروید. و بعد میفرمایند: علاوه بر طولانیشدن عمر، صحت بدن را هم در دعا از خدا میخواهی، تا گرفتار بیماریهای آن نگردی و از کمال معنوی باز نمانی. گاهی انسان بیستسال مشغول بیماری معدهاش میشود، میخوابد، غصه میخورد که معدهاش خراب است، بلند میشود مواظب است معدهاش بدتر نشود، در افق روحش جز معدهی خراب و یا قلب بیمار چیزی وجود ندارد. این چیز بدی است. خودِ این یک نوع بلاست. میفرماید: از طریق دعا از خدا صحّت بدن میخواهی و این هم چیزی است که جز خدا احدی نمیتواند به تو بدهد. و نیز از خدا وسعت رزق طلب میکنی تا گرفتار تنگنای رزق و فقر آزار دهنده نشوی و از زیبائیهای زندگی که همان آرامش جهت بندگی خدا و خدمت به خلق است، باز نمانی.