یكی از زشتترین آثار فرهنگ غرب آرزوخیزیهای افراطی است. آنگاه که انسان تصور آرزوهای دور و دراز کند و تمام عمر را جهت تحقق آنها به پایان برساند، آیا دیگر می تواند به عالم معنویت وصل شود؟ كسی كه تمام افق روحش این است كه کاری بكند كه نظر بقیه را جلب کند آیا میتواند قلب خود را متوجه خدا کند؟ بعضیها اعتراض دارند که چرا تلویزیون نیامده کارها و فعالیتهای ما را نشان دهد، در حالیکه وقتی روح تا این حدّ نظرش به مردم بود دیگر ارتباطی با حقایق معنوی و روحانی برایش نمیماند، این فرد یا افراد از نور حقیقت بسیار دور میشوند و جهنم به معنی دور شدن از حقیقت است، و فردای قیامت همین دورشدن از حقیقت، صورت آتش به خود میگیرد. انسان ورزش میكند تا بدنش سالم و قوی بماند یک مرتبه قوه واهمه جهت این کار را تغییر میدهد، به این فکر میرود که ورزش کنیم تا خود را بر بقیه بنمایانیم، اینجا دیگر جهت کار عوض شد و خیالات و جلب نظر بقیه به میان آمد و انبوه دلهرهها روان این بنده خدا را اشغال کرد که چکار کنم تا رقیبهای من روی دست من نزنند. اصلاً ببینید یک باره کار به كجا کشیده شد، موضوع از ریاضت بدن و تقویت روح و جسم به خودنمایی و انبوه دلهرهها تبدیل شد. چه اشكالی داشت كه این فرد به حكم وظیفه ورزش میكرد و لذا همان حدّی که ورزش میکرد برایش پذیرفتنی و شیرین بود. حالا اگر ورزش كند كه بر بقیه خود را بنمایاند که دیگر ورزش نمیكند، جان میكَنَد و لذا هرگز به نشاط مربوطه دست نمییابد، بسیار پیش آمده که افراد قبل از مسابقه به جای این كه نشاط ورزش داشته باشند، دلهره شكست دارند و این که نکند شرایط طوری باشد که نتوانند خود را بنمایانند، آن وقت یك ورزشكار به من نشان بدهید كه همان طور که عرض کردم برای خودنمایی به دیگران، ورزش كرده باشد و در آخر از کار خود راضی باشد. عموماً اگر بنشینی پای صحبت آنها حرفشان این است که نه آقا دولت از ورزش دفاع نمیكند، آقا ورزش در این كشور هیچ جایگاهی ندارد، مردم قدر ورزشکاران را نمیدانند، این آقا در واقع میگوید چرا به من توجه نمیکنند و مرا مهم نمیدانند. یا شما یك هنرمندی را كه برای خودنمایی هنرنمایی میكند به من نشان بدهید كه راضی باشد. چون قصد اینها در کارهایشان جلب نظر افراد و بهسربردن با خیالاتی است که هرگز دست یافتنی نیست و لذا احساس ناکامی میکنند، این ها در آرزوهایشان دارند میسوزند و بسیار از حقیقت و نشاط دورند. حالا شما بیایید از امروز این طوری ورزش كنید كه باید بدنم نیرومند و بانشاط باشد، ببینید چقدر آن کار برای روانتان زیبا و با نشاط خواهد بود. اما وقتی بگویی ورزش میكنم تا بقیه متوجه شوند بنده چه تواناییهایی دارم، هرکاری بكنی یكی میآید بهترش را انجام میدهد. پس همیشه دلهره داری، بعدش هم که پیر میشوی و دیگر نمیتوانی آن كارها را انجام دهی غصّه میخوری. اگر پای خودنمایی و آرزوهای دنیایی وسط آمد، هر كاری تلخ میشود و لذا حضرت فرمودند تکیه بر آرزوها سرمایهی احمقان است.