همه ما در راه دینداری داریم امتحان میدهیم. خصوصیات راه دینداری همین است كه به عنوان امتحان به انسان فشار بیاورند تا معلوم شود در این راه پای برجا هستیم یا نه. حتماً ما را امتحان میكنند، اگر بی دین باشید و دنیادار كه امتحان نمیخواهد، امتحان برای کسی واقع میشود که در مسیر دینداری قرار دارد تا خلوص یا عدم خلوص او در شخصیتاش محقق شود. باید سعی کنیم در این امتحان مردانه و جانانه با زیر پاگذاردن هوای نفس، رو سفید بیرون بیاییم و از برکات آن بهرهمند شویم. بعضاً با پیشآوردن زمینهی شهرتطلبی، ما را امتحان میکنند ولی اگر انسان از امتحانبودن این موضوع غفلت کند میبیند شهرتطلبیاش را به نام ترقی توجیه میکند، اما اگر یك کمی ناخن بزند میبیند اسمش را خدمت گذاشته ولی یک نوع خودنمایی است. نمیخواهم عزیزانی را که با نیت خالص خدمت میکنند متهم کنم، عرض من نسبت به خودمان است که ما از مرحله و فرصت امتحان غافل نباشیم و این که همه ما بدون استثناء در راه دینداری داریم امتحان میدهیم فراموشمان نشود. بصیرت امام معصوم امیرالمؤمنین(ع) ما را متوجه این قاعده میکند که: «وَ لِكُلِّ أَمْرٍ عَاقِبَةٌ سَوْفَ یَأْتِیكَ مَا قُدِّرَ لَكَ»؛ هر امری را عاقبتی است که خیلی زود آنچه برای تو تقدیر شده به تو میرسد. یعنی شما حساب كنید این فشارهایی که در مسیر دینداری با آن روبهرویید ابدی نیست. بلکه شرایطی است تا آنچه در راستای عکسالعملِ شما نسبت به آن شرایط باید پیش آید، ظاهر شود. حضرت در ابتدای همین نامه به فرزندشان فرمودند زندگی سراسر حادثه است و همواره آرامشی به مشكلی، و مشكلی به آرامشی تبدیل میشود، و دوباره آن آرامش به مشكلی جدید سیر میکند، جنس زندگی دنیایی، بستر امتحان یعنی حادثهخیزی است، هر كس زندگی آرام میخواهد اصلاً دنیا را نشناخته است. حضرت با توجه به آن حرف و نکته است که اینجا میفرمایند: هر امری یك نهایتی دارد، «وَ لِكُلِّ أَمْرٍ عَاقِبَةٌ»؛ این نکته بسیار مهم را باید با دقت هر چه تمامتر بشناسیم. امورات و شرایط زندگی دنیایی هیچ کدام بقاء ابدی ندارند. پس به آنها به صورت ابدی نگاه نكنید وگرنه خود را در مقابل آنها میبازید، یا مغرور میشوید که همیشه در آن شرایط خوب خواهید ماند، یا مأیوس میشوید که وای تا ابد با این شرایط بد چگونه بهسر ببریم. همهی مشكل این است که فراموش میکنیم هر چیزی نهایتی دارد، و کسی بد امتحان میدهد که فكر كند آن شرایط، ابدی است. علاوه بر شرایط مختلفی که در دنیا پیش میآید و هر کدام انتهایی دارد، کلّ دنیا هم همینطور است، فرصتی است بین تولد و مرگ. برای این که محدود بودن دنیا را درست احساس کنید به فاصلهی بین گذشته تا حال نگاه كنید؛ از روزی كه دبستان رفتید تا حالا چقدر است؟ از آن حادثه پنجاهسال میگذرد، ولی گویا دیروز بود، یعنی نیم قرن در دنیا یک لحظه است و به این راحتی به نهایت خود رسید و بر اساس آنچه عمل کردیم، آنچه را خدا مطابق عمل ما تقدیر کرده بود به سوی ما آمد. همه شما گذشتههایتان را كه نگاه كنید گویا دیروز بود. آیندهای را هم که به ظاهر جلوی خود خیلی طولانی میبینیم چیزی نمیگذرد که تبدیل میشود به همان دیروز. با این دید و با این تجزیه و تحلیل کلّ دنیا را یک فرصت محدود ببینید. و حرف حضرت همین است.