حضرت علی(ع) بعد از نظر به معاد نظر ما را متوجه خزائن بیکران رحمت پروردگار مینماید و اینکه چگونه با او مرتبط شویم و از او بهره بگیریم. میفرمایند:
«وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِی الدُّعَاءِ»؛
بدان همان خدایی که خزائن آسمانها و زمین به دست اوست، به تو اجازه داده كه او را بخوانی.
گاهی رئیس یک اداره آنقدر پرمشغله است كه اگر بخواهی با او حرف بزنی میدانی بیفایده است، چون مشغلههایش اجازه نمیدهد كه بتوانی با او حرف بزنی، امّا «او» كه غنی محض است و هیچ کاری او را از کار دیگر باز نمیدارد و حضور محض است، اجازه داده كه او را بخوانی. ابتدا باید این موضوع را عقل تصدیق کند و سپس آن را به قلب بفهمانی، وگرنه در عین اینکه میگویی خدا، دل بیخدا است. پس از این نکته میفرماید: «وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ»؛ و برای تو اجابت را برعهده گرفته است. محال است كسی دعا كند و اجابت نشود. این سؤالها را بگذارید برای بحث دیگری كه مثلاً چرا من گفتم: «خدایا! فلان چیز را به من بده» و او نداد؟ متوجه باشید که چون او غنیّ مطلق و سمیع مطلق است و اصلاً بخیل نیست و رحیمِ كریم است، پس حتماً اجابت میكند.
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیك
چو درد در تو نبیند كه را دوا بكند
امام معصوم در این فراز یكی از اسرار عالم را به ما میگویند در حالیکه ما آن را سرّ نمیدانیم و نمیفهمیم چه سرّ بزرگی است و آن عبارت است از سرِّ وجود «دعا» در عالم. افراد چون نمیدانند چه سرّی است، به آن نمیپیوندند، و لذا جهتِ طلبِ خود را تماماً به سوی او سیر نمیدهند. ما جایگاه دعا را در هستی نفهمیدیم که به آن توجه خاص نداریم، با اینکه امامی معصوم که نه در تشخیص حقیقت خطا میکند و نه در بیان آن. او به ما میگوید: خدایی که خزائن عالم در قبضهی اوست به ما اجازه داده است او را بخوانیم و اجابت را به عهده گرفته است. فلسفة خواستنهای ما برای خودمان مبهم است و در نتیجه نمیتوانیم با تمام وجود از او بخواهیم، و گاهی متأسفانه نمیدانیم چه بخواهیم و یا چیزهای غلط میخواهیم.