انسان مؤمن باید ببیند چرا انسانها به نتیجهای که در زندگی به دنبال آن هستند دست نمییابند؟ ریشهی این بصیرت را باید در سخنان حضرت امام الموحدین(ع) جستجو کرد که اهل دنیا به جهت نظر به دنیا، از دیدن راههایی که موجب ثمر بخشی زندگی است محروم میشوند. گفت:
عاقل از سر بنهد این هستی و باد
چون شنید انجام فرعونان و عاد
ور نه بنهد، دیگران از حال او
عبرتی گیرند از اضلال او
اگر بگویی چون قبلیها كردند من هم میكنم پس کجا از گذشته عبرت گرفتهای؟ انسان مؤمن دائماً باید در حوادث روزگار متوجه جریان و حاكمیت سنن الهی باشد و از آنها عبرت بگیرد تا خودش عبرت دیگران نگردد بلکه از عبرتها استفاده کند. قرآن پس از آن که جریان خیانت یهود مدینه را با پیامبر(ص) مطرح میکند و این که آنها مجبور شدند بهدست خود خانههای خود را خراب نمایند و مدینه را ترک کنند، میفرماید: «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ»؛(115) ای صاحبان بصیرت، عبرت گیرید. بهترین آینهای که میتوان در آن نگریست و سنن الهی را در آن دید و از آن عبرت گرفت زندگی و سرنوشت اهل دنیاست، که چگونه دور شدن از خدا آنها را از دیدن چراغ هدایت کور میکند و برای هلاکت خود اینهمه انرژی صرف میکنند.
جملهی فوقالعاده بیدارکنندهای است که میفرمایند: «وَ أَخَذَتْ بِأَبْصَارِهِمْ عَنْ مَنَارِ الْهُدَى» اهل دنیا اصلاً انبیاء و اولیاء الهی و قرآن را که نور هدایتند با آن همه روشنی و صفا، نمیبینند، گویا خداوند پیامبری مبعوث نکرده و کتابی نازل ننموده است. همین طور گرفتار تاریكیهای زندگی خود هستند و میخواهند با وَهمیات خود به سعادت خیالی که تصور کردهاند برسند. وقتی خدا و رضایت خدا محور زندگی نبود، هزاران محور فرعی ظاهر میشود که باید همهی آنها را رعایت کرد، این کار را میکنند برای جلب نظر فلان شخص، این كار را میكنند برای رعایت فلان شخص و همین طور گرفتاریهای عجیب و غریب، هزاران بیراهه را طی میکنند بدون آن که به جایی برسند.
حضرت در ادامه در وصف اهل دنیا میفرمایند: «فَتَاهُوا فِی حَیْرَتِهَا»؛ آنها در بیراهههای دنیا سرگردان «وَ غَرِقُوا فِی نِعْمَتِهَا»؛ و در نعمتهای دنیا غرق و فرو رفتهاند. به جای آن که از شرایط به دست آمده نردبانی بسازند به سوی معنویت، تمام دل و جان خود را مشغول امکانات دنیایی مینمایند و هر روز خانه و دکور و لباسشان را عوض میکنند. «وَ اتَّخَذُوهَا رَبّاً» دنیا را معبود و پروردگار خود گرفته و تمام دل خود را به آن دادهاند. «فَلَعِبَتْ بِهِمْ وَ لَعِبُوا بِهَا»؛ و دنیا بازیشان میدهد، و آنها هم به جهت هوسزدگیشان بازی میخورند. دیگر بدبختی از این بیشتر که انسان بازیچه دنیا شود و از سنگ و آجر و ماشین و لباس بازی بخورد؟ میفرمایند: گوش كنید؛ آری «فَلَعِبَتْ بِهِمْ» دنیا آنها را بازی داد، «وَ لَعِبُوا بِهَا» و آنها هم به جهت هوس زدگیشان بازی خوردند، و آنچه باید واقع نمیشد، واقع شد و آن فراموشی هدفی است که ماوراء دنیا باید مدّ نظر آنها میبود و تمام قلب و جان را به سوی آن سیر میدادند. فرمود: «وَ نَسُوا مَا وَرَاءَهَا»؛ و آنچه ماوراء دنیا بود فراموش کردند. ماوراء دنیا یعنی غیب و قیامت، یعنی نور هدایت و وَحی و قرآن و نبوت، یعنی امامان معصوم(ع)، که مجسمههای بالفعل دین هستند، همه را فراموش كردند. فراموشی غیب و قیامت، فراموشی ابدیتی است که اگر درست وارد آن شویم به تعبیر قرآن: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا یَعْمَلُونَ»؛ هیچكس نمىداند چه چیز گرانبهایی برای آنها ذخیره شده که موجب روشنی چشم آنها خواهد بود به سبب پاداش آنچه انجام میدادند.
باغ سبز عشق كو بی منتهاست
جز غم وشادی در او بس میوههاست
حالتی دیگر بود كان برتر است
بی بهار و بی خزان سبز و تر است
اهل دنیا از چنین جایی در ابدیت خود محروم میشوند. چون شیفتهی دنیا شدند «وَ نَسُوا مَا وَرَاءَهَا»؛ و از ماوراء آن محروم گشتند. به خدا پناه میبریم از این محرومیت بزرگ.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»