در ابتدای نماز، «الله اكبر» میگویید، آرامآرام به سوی نور کبریائی خداوند سیر میكنید، به تشهد میرسید، در ابتدای تشهد نظر به وحدانیت و یگانگی حق، به عنوان قطب قلب هر انسان توجه میكنید و میگویید: «اَشْهَدُ اَنْ لاالَهَ اِلّا الله» و سپس از سیر منالحق منتقل میشوید به سیر الیالخلق مع الحق، و در منظر خود تعین توحید الهی را در جمال بنده کاملش یعنی رسولخدا(ص) میبینی و میگوئی: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه» پس در واقع میبینی که آن حضرت نشان از او دارد که میگویی «رسوله»، هم عبودیت الهی در همهی حرکات و سکنات او نمایان است، و هم پیامآور توحید الهی است، آری نظر به پیامبر(ص) یک نحوه نظر به حق است. سپس نظر به عباد صالح خدا میكنید و میگویید: «السَّلامُ عَلَیْنَا وَ عَلَی عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین» از این طریق بر مسیری که مسیر اسلام است و ما هم در آن هستیم، سلام میکنیم و به عباد صالح یعنی ائمه معصومین(ع)؛ که تجسم عینی مسیر اسلاماند، سلام میکنیم به همان عباد صالحی که حضرت ابراهیم(ع) از خدا میخواهد كه به آنها ملحق شود. پس معلوم است یك عدهای به عنوان حقایق متعالی در عالم هستند و میشود به سوی آنها سیر کرد و حضرت ابراهیم(ع) هم آنها را میشناسد كه از خدا تقاضا میكند به آنها ملحق شود. قرآن از زبان حضرت ابراهیم(ع) میآورد که از خدا تقاضا میكند: «رَبِّ هَبْ لِی حُكْماً وَ اَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِین»(20) «پروردگارا به من دانش و حکمت عطا كن و مرا به صالحان ملحق فرماى». بعد در سیر «من الحق الی الخلق» با مؤمنینی که نشان از حق دارند روبهرو میشوید و میگویید: «اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ وَ رَحْمَةُالله وَ بَرَكاتُهُ» سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.
با مثال نماز میخواستم عرض كنم سلوك یا توجه به حق است، یا توجه به انسان كامل، اعم از پیامبر(ص) و یا ائمه معصومین(ع). و یا توجه به مؤمنین، که همه آنها به حق برمیگردد، حال یا در آینه وجود مخلوق متوجه حق میشوید که این سیر «من الخلق الی الحق» است، و یا در آینهی وجود حضرت پروردگار متوجه جمال حق در جلوات آیات الهی میشوید که سیر «من الحق بالحق الی الخلق » است، در هر صورت در همهی مراحلِ سیر، جهت قلب به سوی حق است.
بس که هست از همه جا ، از همه سو، روی به تو
به تو برگردد اگر راهروی برگردد
حالا با این مقدمه طولانی ملاحظه كنید ببینید امام(ع) میخواهند ما را به کجاها سیر دهند. که میفرمایند: «وَاعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِیقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِیدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِیدَةٍ» در مقابل تو راهی است طولانی، طولانی به اندازه سیر از خود به سوی كبریایی خدا، به سوی همنشینی با انسان كامل و همراه با سختیهای زیاد، به اندازه سختی خارج شدن از کبر و غضب و حسادت و امثال آنها.