تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این‌چنین باید بود[جلد دوم](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

آفات فردگرایی

فرهنگ غربی با روح فردگرایی خود انسجام‌های اصیل خانوادگی را از بین ‌برد، انسان‌ها جزایر بیگانه‌ای شدند که در کنار هم‌دیگر قرار دارند، و چون انسان فطرتاً نیاز به اُُنس و ارتباط با دیگران دارد، عملاً غریبه‌ها وارد زندگی‌ها شدند و آشنایان رفتند، و طوری بین آشنایان فاصله افتاد که آن‌ها از نظر هماهنگی روحی با همدیگر غریبه گشتند، با این که اصل و ریشه آشنایان یکی است و غریبه‌ها ریشه در جای دیگر دارند، روح‌هایی که باید یکی بود، دوتا شد. آیا به‌واقع غریبه‌ها با همه‌ی هماهنگی روحی می‌توانند جای آشنایان را بگیرند؟ ما اگر برکات ارتباط با آشنایان را بشناسیم و سعی کنیم در آن بستر روح‌ها را به همدیگر نزدیک نماییم، می‌فهمیم غریبه‌ها با همه‌ی ارتباط‌ روحی که با ما دارند، باز جای خود دارند و جای ارتباط با آشنایان را نمی توانند بگیرند. آری ملاک تعادل و عدم تعادل هر جامعه‌ای در ارتباط و عدم ارتباط آشنایان و خویشاوندان در آن جامعه است، مثل میزان‌الحراره که درجه حرارت را نشان می‌دهد، ارتباط با قوم و خویشان و عدم ارتباط با آن‌ها میزان تعادل و عدم تعادل روح و روان افراد جامعه است. در این فراز نفرمودند اقوام متدین تو بال‌های تو‌اند، فرمودند عشیره تو بال‌های تواند. در روایت داریم که از امام پرسیدند که بعضی از اقوام ما شما را قبول ندارند آیا با آن‌ها هم رفت و آمد کنیم؟ فرمودند: اگر مسلمان بودند دو حق بر شما داشتند: هم حق اخوت اسلامی و هم حق رَحِم. حالا فقط حق رحم دارند و به همان اندازه باید با آن‌ها مرتبط باشید. چون این ارتباط، ارتباطی است که انسان را به اصلش بر می‌گرداند. آری اگر ارحام ما مُحارب با اسلام هستند، بحثش جدا است. در جنگ‌های اسلام گاهی پسرعمو با پسرعمو می‌جنگید. ولی با این همه بهتر است اقوام ما حتی آن وقتی که واجب‌القتل‌اند به دست ما کشته نشوند. المنتصر پسر متوکل عباسی خدمت امام هادی(ع) آمد که پدرم به امیرالمؤمنین(ع) توهین کرده حکمش چیست؟ امام فرمودند: حکمش قتل است. گفت: یابن رسول الله می‌خواهم آن را اجرا کنم! فرمودند: خودت آن را اجرا نکن، گفت: چرا؟! فرمودند: عمرت کوتاه می‌شود. پذیرفت عمرش کوتاه شود ولی خودش آن کار را انجام دهد، پدرش را کشت، دو، سه ماه بعد هم خودش کشته شد. تا این اندازه مسئله ارحام حساس است. با این که پدرش به فتوای امام، واجب القتل است چون یک اصل تکوینی به عنوان رَحِم پشت قضیه خوابیده است، تأثیر خود را به‌جا خواهد گذاشت.