«وَ إِذَا أَنْتَ هُدِیتَ لِقَصْدِكَ فَكُنْ أَخْشَعَ مَا تَكُونُ لِرَبِّك».
چون راه خویش را یافتی، در راه بندگی پروردگارت خاشعترین باش.
حالا که راه خود را یافتی و متوجه شدی جهت جان را باید به کجا انداخت، اگر میخواهی نتیجة نهایی نصیبت شود و از این راه بهرة لازم را در رسیدن به مقصد بهدست آوری، باید عبادت الهی را پیشة اصلی خود گردانی و در مقابل پروردگارت خاشعترین كس باش. انسانی که راه رسیدن به مقصد را پیدا کرد باید تمام توجه قلب خود را متوجه مقصد کند و بدون هرگونه افراط و تفریطی قلب را فقط در مقابل او فرود آورد و خاشع نماید. مگر جز این است که خدا تو را به راه خودش راهنمایی کرد، پس:
من فدای آنکه نفروشد وجود
جز به آن سلطان با احسان و جود
من فدای آن مس همتپرست
کو به غیرکیمیا ناردشکست
و لذا حضرت میفرمایند: «فَكُنْ أَخْشَعَ مَا تَكُونُ لِرَبِّك» در مقابل چنین پروردگاری خاشعترین انسانها باش. برس به اینكه خدا تو را به راه آورد و به مقصد رساند، همه و همه لطف او بود. به فرمایش علامه طباطبایی«ره»:
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرهای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خس بیسر و پایم كه به سیل افتادم
او كه میرفت مراهم به دل دریابرد
اگر ملائكه الهی بدانند چنانچه تقاضای شما را برآورده كردند، شما آن را لطف خدا میدانید و نمیگویید: «مَن» این نتیجهها را گرفتم! حتماً آن را برآورده میكنند حتی اگر تقاضا كنید كه روی آب راه بروید! حالا به خودتان رجوع كنید، ریشه عدم اجابت دعاها این است كه اگر دعاها را مستجاب كنند عُجب ما را میگیرد، که هزار برابر بدتر از آن محرومیتی است که میخواهیم خدا مرتفع فرماید.
از حضرت صادق هست که: «عَلِمَ اللهُ( إنَّ الذَّنْبَ خَیرٌ لِلْمُؤمِنِ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَوْ لا ذلِکَ مَاابْتَلاهُ بِذَنْبٍ اَبَداً»(6) خداوند میداند که گناه برای مؤمن بهتر از عُجب است و اگر چنین نبود هرگز او را به گناه مبتلا نمیکرد.
این روایت میرساند که برای انسان مؤمن بین گرفتاری به عُجب به جهت عدم گناه، خطرناکتر است از مرتکبشدن به گناه. آنقدر عُجب برای او خطرناک است، که او را مبتلا به گناه میکنند تا از عُجب رهاییاش دهند. چون نور خشوع و بندگی انسان را عُجب از بین میبرد و لذا همچنان که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَکَ»(7) هر که را عجب بر او وارد شود هلاک میشود. پس باید از خودبینی و خودپسندی و جلب نظر دیگران به خود، به توجه به حق و جلب نظر حق سیر کرد. گفت:
ترک معشوقی کن و کن عاشقی
ای گمان برده که خوب و فایقی
ای که در معنی ز شب خامش تری
گفت خود را چند جویی مشتری
چون در این صورت از نظر به مقصد حقیقی که حضرت الله است باز میمانی و از توجه به نقص خود که میتواند منشأ تجلی انوار الهی باشد محروم میگردی و از خشوع که همان توجه به نیاز خود به انوار الهی است باز میمانی. و لذا حضرت با توصیه به اینکه؛ «فَكُنْ أَخْشَعَ مَا تَكُونُ لِرَبِّك» خاشعترین كس در مقابل پروردگارت باش. راه بسیار پر برکتی را در مقابل انسان میگشایند.
سپس ادامه میفرمایند:
«وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِیقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِیدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِیدَةٍ وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِكَ فِیهِ عَنْ حُسْنِ الِارْتِیَادِ وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْر».
و بدان كه پیشاپیش تو راهى است دراز، و رنجى جانگداز، و تو بىنیاز نیستى در این تكاپو از جستجو كردن به طرزى نیكو. توشه خود را به اندازه گیر چنانكه تو را رساند و پشتت سبك ماند.