تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این‌چنین باید بود[جلد دوم](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

ورود به عالَم پایداری

وقتی نسبت به بقیه برای خود امتیاز قائل شدیم، رابطه‌هایمان از زیبائی‌های تواضع خارج می‌شود و همه سعی می‌کنیم بر همدیگر حکومت کنیم، نقشه می‌کشیم چطوری بقیه را تحت اختیار خود قرار دهیم، البته موفق نمی‌شویم ولی فرصت‌هایی را که صرف چنین نقشه‌هایی کرده‌ایم، همه را از دست خواهیم داد و در آن حال هیچ راهی به سوی آسمان بر قلب و روان خود نگشوده‌ایم. آیا ما حق داریم به هم‌دیگر دستور دهیم و آیا چنین انتظاری، انتظار به جایی است که بقیه باید به دستور ما عمل کنند؟ ریشه همه حجاب‌های بین خود و خدا را باید در چنین افکار و اعمالی جستجو کرد. بندگی حقیقتی است که هیچ زمان و مکانی از ما جدا نیست و باید آن را برای خود حفظ کرد. به نیویورك بروید باز بنده‌اید به روستای دور افتاده‌ای هم بروید باز بنده‌اید. همه بی‌سواد شوند، شما بنده‌اید. همه باسواد شوند، شما بنده‌اید. همه پول‌دار شوند، یا همه بی‌پول شوند، شما بنده‌اید. یك چیز است كه در هر حال می‌تواند برای شما بماند و آن بندگی خدا است. حال اگر بنده بودن شما سرمایة شما شد و آن را پذیرفتید و به آن قانع شدید، چه موقع می‌ترسید آن سرمایه حقیقی را از دست بدهید؟ در این حالت اصلاً ترسِ از دست دادن مطرح نیست، پس دیگر در سراسر زندگی نگرانی برای انسان نمی‌ماند، فقط اتصال به رب می‌ماند و بس. در آن حالت به راحتی می‌توانید متّصل به حق شوید و دیگر چیزی در میان نیست كه شما را به سوی خودش جذب کند، چون به جز برای بندگی خود و ربوبیت خدا، برای هیچ چیز دیگر اصالتی قائل نیستند. و لذا وارد عالَمی می‌شوید که عالَم پایداری است، چون به دو چیزِ پایدار نظر دارید به بندگی خود که هیچ چیزی آن را نمی‌تواند از شما بگیرد و به رب‌العالمین که عین بقاء و پایداری است.