تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این‌چنین باید بود[جلد دوم](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

مخاطرات انسان‌ساز

امام(ع) پس از طرح موضوع فوق می‌فرمایند: «اَلتَّاجِرُ مُخَاطِرٌ» تجارت بی‌خطر نمی‌شود. این زندگی هم كه یک تجارت است پس بی‌خطر نمی‌شود. حتماً در دل آن زندگی حادثه‌ای که تو را بلرزاند به سراغت می‌آید ولی شروع نشده تمام می‌شود. پس اولاً: زندگی از آن جهت که یک نوع تجارت است بی‌خطر نیست ولی آن خطرات، پایدار و ابدی نمی‌باشد، ثانیاً: وقتی دنیا و امور آن موقت و ناپایدار است طوری عمل کن که همه زندگی تو در تجارت امور دنیا خلاصه نشود و ابدیت تو به مخاطره نیفتد. شما افراد زیادی را می‌شناسید که از دو مورد فوق غفلت کردند و گرفتار مخاطرات زیادی شدند. حضرت(ع) بر همین اساس می‌‌فرمایند زندگی تجارت است پس زندگی بی‌خطر نیست ولی «وَ لِكُلِّ أَمْرٍ عَاقِبَةٌ» هر حادثه‌ای یك جا تمام می‌شود پس نه در ضررهای دنیایی خود را بباز، و نه نعمت‌های دنیایی را محکم بگیر، چون ما در حادثه‌ها زندگی می‌كنیم و با مخاطرات روبه‌روییم. اصلاً بیایید این نکته مهم را خوب بفهمیم كه زندگی یعنی مخاطره تا چون امیرالمؤمنین(ع) به جای کوتاه‌آمدن در مقابل خطرات به بهترین نحو در دل خطرات امتحان بدهیم.
در مسیر رسیدن به هدفِ متعالی، نه‌تنها انسان از مخاطرات نمی‌گریزد حتی به استقبال آن‌ها می‌رود چون گوهر خود را در درون این حادثه‌ها صیقل می‌دهد، گفت:
مِنْبَلم(166) بی‌زخم ناساید تنم

عاشقم، بر زخم‌ها برمی‌تنم

زندگی طوری است که اصلاً نمی‌شود انسان زخم نخورد. نمونه‌اش را هم ما در سیره‌ی پیامبران(ع) می‌بینیم، آن‌ها با همه‌ی تهدیدی که از طرف مخالفانشان می‌شدند هیچ وقت کوتاه نمی‌آمدند و از حادثه‌ها فرار نمی‌كردند. راستی اگر امام حسین(ع) از حادثه‌ای که یزید در کربلا برای آن حضرت ایجاد کرد، فرار می‌کرد چگونه گوهر حسین(ع) نمایان می‌شد. این روحیه درست برعكس روحیه‌ای است که تمدن غربی در انسان‌ها می‌پروراند که با اندک مشکلی خود را می‌بازند و گویا حادثه‌ها کابوس زندگی است. در تمدن غربی همه‌ی تلاش انسان این است كه یك زندگی آرام و سراسر رفاه داشته باشد و همواره نگران حادثه‌ای است که سر برسد. پدر خودشان را درمی‌آورند تا آن زندگیِ آرام را نگهدارند پس عملاً پدرشان در آمده و از آنچه فرار می‌کردند در سراسر زندگی گرفتار آن شدند. همین حرص شدید آن‌ها برای آرامش‌یافتن، خودش یک‌نوع ناآرامی است. به نظر می‌رسد آرام‌ترین زندگی را در تاریخ بشر، اولیاء الهی داشتند، چون نه از آمدن حادثه‌ها و مخاطرات مضطرب بودند و نه در دلِ مخاطرات خود را می‌باختند، بلکه هر چه از کمالات دارند در دل مخاطرات به‌دست آوردند. حضرت امام خمینی«(رض)» در ابتدا یک کودک یتیم بودند با آن همه مخاطرات و حادثه‌ها، در آن شرایط تحصیل می‌کنند و در عین حال در هیچ حادثه‌ای از حوادث زمانش نیست که خود را در آن درگیر نکند، از آوردن آیت‌الله ‌بروجردی از بروجرد به قم و آن‌همه تلاش برای سر و سامان‌دادن به حوزه قم، تا مبارزاتی که در زمان رضاخان داشتند و همراهی‌هایی که با آیت‌الله‌کاشانی نمودند تا آنجا که خودشان در سال چهل و یک مستقیماً وارد مبارزه با شاه و اسرائیل و آمریکا و شوروی شدند، و عقب‌نشینی نکردن در هشت‌سال جنگ و کوتاه‌نیامدن در مقابل انحراف‌ها و... می‌بینید ایشان یک روز از حادثه‌ها فرار نکردند و گوهر الهی خود را زیر سایه وظیفه شرعی به اوج کمال رساندند. نه تبعید به تركیه و عراق او را به عقب راند و نه مشکلات بعد از انقلاب، از فتنه‌ی بنی‌صدر گرفته تا ترورهایی که منافقان در سراسر کشور راه انداختند. چون امام‌خمینی«(رض)» می‌دانستند معامله با خدا بی‌مخاطره نیست و آن مخاطرات نیز دائمی نمی‌باشد، و لذا هیچ کدام از این حادثه‌ها او را نمی‌شکند. همین‌که شاه در اوج تظاهرات مردم یك قدم عقب‌نشینی می‌كرد و می‌گفت صدای انقلابتان را شنیدم. امام«(رض)» یک قدم می‌آمدند جلو و می‌گفتند اگر صدای انقلاب را شنیدی ملت می‌گویند برو، پس برو. لانه جاسوسی آمریکا را دانشجویان خط امام گرفتند. امام فرمودند: این انقلاب از انقلاب اول مهم‌تر بود، به جای این‌که بگویند چرا این جوانان ما را با آمریکا درگیر کردند، از کار آن‌ها استقبال نمودند و عملاً انقلاب را چند قدم جلو آوردند. این روحیه، روحیه‌ای است که هرکس سیره اولیاء الهی را بشناسد از آن استقبال می‌کند. فرمایش امروز مقام معظم رهبری«حفظه‌الله‌تعالی» بسیار عالمانه بود. ایشان فرمودند کسانی كه می‌گویند در دورة سازندگی ما به سازندگی كشور بپردازیم و كاری به آمریكا نداشته باشیم، خیلی ساده هستند. اصلاً مگر می‌شود؟ می‌گفتند استكبار یا با تو می‌جنگد تا تو را به زانو در آورد یا باید از اول تسلیم او شوی. مگر او می‌گذارد ما سازندگی‌مان را بكنیم. جنس حرکت‌های توحیدی و انقلابی این است که موحدان در كنار سازندگی، جنگ هم داشته باشند و از حادثه‌ها هراسی به خود راه ندهند. آری «التَّاجِرُ مُخَاطِرٌ» تجارت بی‌خطر نمی‌شود. زندگی یك تجارت پر مخاطره است. شما از خطر نترسید زیرا که جلوه‌ای از گوهر عقیده و ایمان شما در همین مخاطرات به نمایش می‌آید و از آن طرف وَهمی‌بودن شخصیت دشمنان اسلام نیز ظاهر می‌گردد.