تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این‌چنین باید بود[جلد دوم](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

دوراندیشی‌های قلابی

سخن به این‌جا رسید که می‌فرمایند:
«وَ لِكُلِّ أَمْرٍ عَاقِبَةٌ سَوْفَ یَأْتِیكَ مَا قُدِّرَ لَکَ»
فرزندم! هر كاری در این دنیا نهایتی دارد، به زودی آنچه برای تو تقدیر شده به تو می‌رسد.
حضرت(ع) در این فراز متذکر می‌شوند مواظب باش كارها و امور دنیایی را ابدی نبینی و از ابدیت خود باز شوی. نكته بسیار دقیقی در این توصیه نهفته است. زیرا عموماً ما موقعی که در مقابل حادثه‌ها قرار می‌گیریم چون امور دنیا را ابدی می‌بینیم بد امتحان می‌دهیم، در آن حالت موضع ما نسبت به آن امور موضعی منطقی نیست. مثال ساده‌اش همین دنیا است.
كسانی در این دنیا مردود می‌شوند که فكر می‌كنند همیشه در این دنیا هستند. كسی كه فكر كند همیشه در این دنیا است هرگونه موضع‌گیری که بكند آن موضع‌گیری غلط و غیر واقعی خواهد بود. حتی اگر خانه بسازد غلط می‌سازد، درس بخواند غلط درس می‌خواند. فرزند تربیت كند غلط تربیت می‌كند چون جهت گیری او غلط است.
اگر كسی فكر كند در این دنیا ابدی زندگی می‌كند، به اسم دوراندیشی، بداندیشی می‌كند. دوراندیشیِ واقعی یعنی دنیا را محدود بگیر و به ابدیت خودت فكر كن. دوراندیشی‌های دنیایی محکم‌کردن چیزی است که خودش بذاته محکم نیست، رنگ آمیزی دیواری است که از پایه سست است. کودکانه‌ترین اعمال را به نام دوراندیشی انجام می‌دهند و خیلی هم خوشحال‌اند، غافل از آن‌که بر آب‌ خانه ساخته‌اند. این یك بیماری است. بله ما در امور دنیایی هم باید دوراندیش باشیم و محکم کاری کنیم، با در نظرگرفتن محدود بودن دنیا و آباد کردن قیامت. مثلاً اگر این میکرفون را طوری نصب کنیم که دائم بیفتد و خراب شود این غلط است، باید طوری باشد که بتوان از آن استفاده کرد ولی این هم اشتباه است كه چون می‌خواهیم محكم كاری کنیم، فرصت استفاده از آن را از دست بدهیم. آری دوراندیشی خوب است اما دوراندیشی در دنیا برای امور دنیا یک معنی می‌دهد، دوراندیشی در دنیا برای قیامت معنای دیگری می‌دهد. نباید جای آن‌ها عوض شود. در قرآن داریم: «أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ * وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ»؛(165) آیا بر هر تپه‏اى بنایى مى‏سازید بیهوده‏ و پوچ. و كاخ‌هاى استوار برپا می‌کنید به امید آن‌كه در آن‌جا جاودانه بمانید؟
امیرالمؤمنین(ع) ذیل این آیه می‌فرمایند نمونة پیروی از شهوت، ساختن بناهای محكم است. حضرت هود(ع) می‌فرمایند: این نوع ساختمان‌ سازی عبث و بیهوده است. چون از ترس مرگ و برای جاودان ماندن آنقدر عمرتان را صرف محکم‌کردن آن می‌كنید كه دیگر فرصت تعالی نمی‌یابید. یکی از مؤمنین هزینه‌ی ساخت دو کلاس را برای مدرسه‌ای که کمبود کلاس داشت، به مسئولان امر داد، ولی متأسفانه آن‌ها تمام پول را به اسم محکم‌کاری صرف سیمان و میل‌گِرد کف کلاس‌ها کردند و هرگز هم کلاسی ساخته نشد، می‌خواستند به نحو افراطی محکم بسازند، آن هم روی دامنه‌ی كوه که خود به خود محکم است. روحیه‌ای که بخواهد پیش‌بینی احتمال خطر‌های بسیار نادر را بکند عملاً عمر خود را تماماً در دنیا مشغول می‌کند. آری دوراندیشی خوب است ولی نه آن نوع دوراندیشی که گمان کنیم بنا نیست بمیریم و از ترس مردن همواره زندگی را بمیرانیم، چون بالأخره ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که باید از آن برویم. در آیه فوق می‌فرماید این نوع زندگی، زندگی پوچ است، چون از نتیجه‌ی اصلی باز می‌مانیم به اسم دوراندیشی، از دوراندیشی واقعی محروم می‌گردیم. حضرت فرمودند: «وَ لِكُلِّ أَمْرٍ عَاقِبَةٌ» هرکاری را نهایتی است و به انتها می‌رسد. «سَوْفَ یَأْتِیكَ مَا قُدِّرَ لَكَ» به‌زودی آن‌چه برایت تقدیر شده به سراغ تو می‌آید. محدوده‌ای برای تو مشخص‌شده که به‌زودی به سراغ تو می‌آید. امام(ع) از طریق این جمله می‌خواهند به ما بصیرت خوبی بدهند تا در دنیا گرفتار تصمیمات غلط و افراطی نشویم. مرگ ما تعیین شده است و از آن گریزی نیست، یا 60 ساله می‌میری یا 70 ساله یا 20 ساله. ولی این‌كه در این مدت چطوری این فرصت را به انتها برسانیم مهم است. اگر از این‌که مرگ می‌‌آید غفلت كنیم، باز مرگ می‌آید ولی ما غافلانه با آن روبه‌رو می‌شویم، چون فکر کرده‌ایم ابدی هستیم.