تربیت
Tarbiat.Org

فرزندم این‌چنین باید بود[جلد دوم](شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه)
اصغر طاهرزاده

غنی‌ترین ملت

ممکن است انسان در مقابل توصیه‌های حضرت فکر کند توصیه‌های سختی است لذا حضرت (ع) در ادامه می‌فرمایند:
«وَ مَرَارَةُ الْیَأْسِ خَیْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَى النَّاسِ»
تلخی ناامیدی از آن چه در دست مردم است بهتر است از نیازمندی به مردم.
در توصیه‌هایی که در رابطه با نماز شده می‌فرمایند: وقتی می‌خواهی نماز بخوانی، باید از همه مردم مأیوس باشی یعنی اگر امید به مردم داشته باشی اصلاً حضور قلب پیدا نمی‌كنی. این جا هم حضرت می‌فرمایند: یأس از آن چه در دست مردم است، و دل‌کندن از آن‌ها با آن‌که سخت است، ولی نتایج آن بهتر است از نیازمندی به مردم. آری دل‌ کندن از امکاناتی که در دست مردم است کار آسانی نیست ولی وقتی آفات آن را بشناسیم و متوجه باشیم چگونه زندگی انسان را وارد دور پیچیده و بی‌ثمری می‌کند، می‌پذیریم که توصیه‌ی آن حضرت یک توصیه‌ی کاربردی و بسیار مفید است. ما در شرایط تاریخی خاصی قرار داریم كه متأسفانه امید بسیاری از ما به این است كه دیگران با امکاناتی که در اختیار دارند بیایند و مشكل‌ ما را حل كنند و لذا هرگز به امکاناتی که در اختیار داریم نمی‌نگریم، چه رسد بخواهیم خودمان آن‌ها را به کار گیریم. این شخصیت، یک شخصیت بیمارِ تاریخی است و ما امروزه به جهت این غرب‌زدگی در آن بیماری به‌سر می‌بریم، و آنچنان سراپای ما را امید به امکانات دیگران فرا گرفته است که جداشدن از این فکر را تا حدّی غیر ممکن می‌دانیم، اینجاست که حضرت می‌فرمایند: تلخ است كه امید خود را از امکاناتی که یک عمر به آن چشم داشته‌ایم برکنیم، ولی خیر شما در این است. شما ابتدا باید ببینید با دست‌های خود و آنچه در اختیار دارید چه كار می‌توانید بکنید و امید خود را به آن‌ها ببندید و در همان حدّ بررسی کنید که چگونه باید زندگی خود را مدیریت نمایید. در وصف حضرت عیسی(ع) داریم که ابزارهای او، دست‌هایش، و مركب او، پاهایش و چراغ او روشنایی ماه بود. این در جای خود و شرایط خود یعنی غِنا، و در این رابطه او غنی‌ترین انسان روی زمین است. اگر روح انسان به این جا رسید که آنچه به واقع نیاز دارد - حالا هرکس در جای خود - خداوند در دست او قرار داده است، انسانی می‌شود كه برای حركت و کمال خود اصول دارد. چنین انسانی نه تنها در آرزوی داشتن امکانات دیگران نیست، بلکه در تلاش است که از امکانات خدادادی نردبانی جهت تعالی و تکامل خود و جامعه بسازد. تا ملتی چشمش به مال دیگران است از آن چه دارد نمی‌تواند استفاده كند و در طول عمرِ خود و در تاریخ خود همواره ذلیل است.
بعضی از پیرزن و پیرمردها كه در خانه‌های قدیمی خود زندگی می‌کنند، چون مواظب بوده‌اند آرزوهای وَهمی وارد روح آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نشود با تمام وجود احساس می‌‌کنند خانه‌شان به دنیا می‌ارزد و این را اظهار می‌کنند. این بصیرت واقعاً لطف خداست كه انسان بفهمد آن چه در اختیار دارد برای ادامه حیاتش كافی است. و باید ترقی و تعالی کشور را با چنین دیدی شروع کرد تا بتوان در آینده با تمدن اسلامی روبه‌رو شد. وقتی مردم بی‌خدا شدند، عقوبت بی‌خدایی این است که به آن‌چه دارند راضی نیستند، چون وقتی كسی بی‌خدا شد و از غنی محض جدا گشت، ودیگر با آن خدا به‌سر نبرد، نمی‌تواند با آن‌چه دارد زندگی كند، حتی اگر آنچه دارد همه دنیا باشد.