روح زمان و زمانه که جهت دل و جان انسانها، آن را تشکیل میدهد چیزی نیست که ما بخواهیم هویت و شخصیت خود را در آن پیدا کنیم وگرنه هر روز با یک نحوه بیهویتی روبهرو هستیم، شناخت روح زمانه برای آن است که بدانیم در هر زمان مطابق آرمانهای خود چه اقدامی میتوان انجام داد. ولی همچنانکه قبلاً روشن شد اگر بدان اعتماد کردیم هم ناکام میشویم و هم تحقیر میگردیم. زیرا هرگز امور بیرونی نمیتوانند تکیهگاه خوبی برای شخصیت ما باشند. آنچه تکیهگاه حقیقی شخصیت ما است ارتباط ما با خدا است. امور بیرونی آنچنان لرزاناند که با یک حادثه همهچیز عوض میشود. در دوران اخیر تجربه کردهاید که چگونه یکمرتبه یک شغل به کلی بیمعنی میگردد، حال اگر افرادی که مشغول آن شغل بودند، هویت خود را به آن گره زده بودند با بیهویتی روبهرو میشوند، در حالیکه هویت اصلی آنها میتوانست بندگی خدا باشد، همان چیزی که در هیچ شرایطی دگرگون نمیشود.
مشکل آن است که هویت خود را در امور اقتصادی خود جستجو کنیم. در حالیکه موضوع و رابطهی انسان با نان و آب و اقتصاد سادهترین قسمت زندگی انسان است و برای آن است که بستر بندگی ما درست طی شود، وگرنه همچنان که حضرت فرمودند: «وَ أَوْثَقُ سَبَبٍ أَخَذْتَ بِهِ سَبَبٌ بَیْنَكَ وَ بَیْنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ» مطمئنترین رابطه، رابطهای است که بین تو و خدا میتواند برقرار باشد.
حضرت میفرمایند: فرزندم یادت باشد روزگار همین است که با اندک حادثهای تغییر میکند و رویهی ثابتی ندارد و اینهمه دست و پا زدنِ اهل دنیا و اهل ثروت، به جهت آن است که بر چیز غیرثابتی تکیه زدهاند و روان آنها متوجه بیثباتی این تکیهگاه هست ولی برای آرامش روان خود، بهجای آنکه تکیهگاه خود را عوض کنند، در همان تکیهگاه غیرثابت بیشتر فرو میروند، پول بیشتر جمع میکنند تا بیثباتی ثروت را جبران کنند، در حالی که انبوه چیزهای بیثبات، باز بیثبات است. اما در حرکات آن کسی که فهمید رزاق خدا است و بر آن تکیهگاهِ پایدار دل بست، هرگز چنین حرکات افراطی را مشاهده نمیکنید. خوشا به حال آنهایی که اولاً: متوجه روح زمانه شدند تا در هر زمانی بهترین اقدام را انجام دهند و متوجه باشند هر زمانی آمادهی هر اقدامی نیست ولی در هر زمانی باید نسبت به نزدیکی به آرمانهای الهی اقدامی انجام داد. ثانیاً: متوجه شدند بر زمانه تکیه نباید کرد و نباید از تغییرات آن غافل شد.