حکم زکات در مکّه نازل شده است، امّا به علّت کمی مسلمانان و اندک بودن پول زکات، مردم خودشان میپرداختند. پس از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، مسألهی گرفتن زکات از مردم و واریز کردن آن به بیتالمال و تمرکز آن توسّط حاکم اسلامی مطرح شد. (خذ من اموالهم صدقة)**توبه، 103.***
زکات مخصوص اسلام نیست، بلکه در ادیان پیشین نیز بوده است. حضرت عیسی علیه السلام در گهواره به سخن آمد وگفت: (اوصانی بالصلوةِ والزّکوة)**مریم، 32.*** و حضرت موسی علیه السلام خطاب به بنیاسرائیل میفرماید: (اقیموا الصلوة واتُوا الزّکوة)**بقره، 34.*** و دربارهی عموم پیامبران میخوانیم: (وجعلناهم ائمّةً یهدون بامرنا واوحینا الیهم فعلَ الخیراتِ واقامَ الصلوة وایتاء الزکوة)**انبیاء، 73.***
در قرآن چهار تعبیر برای زکات بیان شده است:
1- ایتاء مال. ( وآتی المال علی حبّه ذوی القربی)**بقره، 77.***
2- صدقه. ( خذ من اموالهم صدقة)**توبه، 103.***
3- انفاق. (یقیموا الصلوة وینفقوا)**ابراهیم، 31.***
4- زکات. (یقیمون الصلاة ویؤتون الزکوة)**مائده، 55.***
در قرآن، معمولاً زکات همراه با نماز آمده است و طبق روایات، شرط قبولی نماز، پرداخت زکات است. این پیوند رابطهی با خدا ورابطهی با مردم را میرساند.
در قرآن هیچ یک از واجبات دین، اینگونه مقارن با نماز نیامده است.
گرفتن زکات بر سادات حرام است، گروهی از بنی هاشم از پیامبرصلی الله علیه و آله تقاضا کردند تا مسئول جمعآوری زکات چهارپایان باشند و بدین وسیله سهمی به عنوان کارگزاران زکات نصیبشان گردد. حضرت فرمودند: زکات بر من و شما حرام است.**تفسیر نورالثقلین؛ کافی، ج 4، ص 58.*** مگر آنکه دهنده و گیرندهی زکات هر دو سیّد باشند.
قانون زکات، به معنای تمایل اسلام به وجود قشرِ فقیرِ زکات گیرنده و ثروتمندِ زکات دهنده نیست، بلکه راه حلّی برای یک واقعیّت خارجی جامعه است. اغنیا هم گاهی با پدیدههایی چون سرقت، آتشسوزی، تصادف، جنگ و اسارت مواجه میشوند و در نظام اسلامی باید بودجهای برای تأمین اجتماعی باشد.
در روایات آمده است: خداوند در مال اغنیا به مقدار حلّ مشکل نیازمندان حقّی قرار داده است و اگر میدانست که برایشان کافی نیست، آن را میافزود. اگر مردم حقوق فقرا را به آنان میپرداختند، همه زندگی خوبی داشتند و اگر اغنیا زکات میدادند، فقیری در کار نبود.**وسائل، ج6، ص4.***
بر خلاف عقیدهی بعضی در مورد جلوگیری از افزایش درآمد افراد و محدود ساختن آن، اسلام عقیده دارد که باید به انسان آزادی نسبی داد تا با تلاش، ابتکار و بهرهگیری از طبیعت رشد کند، ولی مالیات هم بپردازد.
شرط مصرف زکاتِ در راه خدا، (فی سبیل اللَّه) فقر نیست، بلکه در هر جا که کمک به حاکمیّت خطّ اسلام کند، میتوان خرج کرد.**تفسیر روحالمعانی.***
برای نجات جامعه از شرّ افراد شرور، میتوان از زکات استفاده کرد و این مشمولِ (والمؤلفة قلوبهم) است.**تفسیر روحالمعانی.***
اگر بر گردن کسی، دیه ثابت شد و توان پرداخت نداشت، مشمول (والغارمین) است و میتوان از زکات به او کمک کرد.**تفسیر مراغی.***
شاید تعبیر (وفی الرقاب)، شامل مصرف زکات برای آزادسازی زندانیان یا تأمین مخارج آنان هم بشود.
تقسیم زکات در موارد هشتگانه، لازم نیست یکسان باشد؛ بلکه زیر نظر حاکم اسلامی و به مقدار نیاز و ضرورت تقسیم میشود.
زکات، عامل تعدیل ثروت است.
زکات، تشکّر عملی از دادههای الهی است.
زکات، فاصلهی طبقاتی را کاسته، کینهی میان فقرا و ثروتمندان را میزداید.
زکات، روح سخاوت و رحمت را در انسان زنده ساخته، از دنیا طلبی و وابستگی مادّی میکاهد.
زکات، پشتوانهی تأمین اجتماعی محرومان است. به فقیر میگوید: نگران نباش، به ورشکسته میگوید: تلاش مجدّد کن، به مسافر میگوید: از ماندن در راه نترس، به کارمند میگوید: سهم تو محفوظ است، به بردگان وعدهی آزادی میدهد، بازار خدمات الهی را رونق میبخشد و دلهای دیگران را به اسلام جذب میکند.
غفلت از یاد خدا، بهرهکشی از مردم، سنگدلی، طغیان و عیّاشی، ثمرهی تکاثر و ثروتاندوزی است و زکات، داروی این بیماری است.
زکات، علاوه بر محرومیت زدایی، گرایش به اسلام را میافزاید و یا لااقل موجب ترک همکاری افراد با دشمنان اسلام میگردد. چنانکه در روایات آمده است که گاهی افرادی که ایمان ضعیفی دارند، با کمکهای مالی و نزدیک شدن به اسلام، ایمانشان استوار میشود.**تفسیر نورالثقلین.***
زکات که نموداری از نظام اسلامی است زمینهساز عدالت اجتماعی، فقرزدایی، تأمین کارمندان، محبوبیت بینالمللی، آزادی بردگان وافراد در بند، به حرکت درآوردن نیروها، حفظ آیین وکیان مسلمانان وگسترش خدمات عمومی است.
پیامها:
1- زکات، نشانهی صداقت در اظهار ایمان است. (انّما الصدقات)
2- تقسیم زکات براساس وحی است، نه توقّعات. در مقابل عیبجویی منافقان، فرمود: (انّما الصدقات للفقراء و...)
3- مصرف زکات در غیر موارد هشتگانهی این آیه، جایز نیست. (انّما الصدقات)
4- یکی از اصول عدالت اجتماعی اسلامی، بیمه و تأمین زندگی محرومان است.(انّما الصدقات للفقراء)
5 - همهی داراییهای انسان از خودش نیست، دیگران هم در آن سهم دارند. (للفقراء و ...)
6- پرداخت کنندگان زکات، نباید بر فقیران منّت بگذارند، چون سهم زکات، ملک خودشان است. (للفقراء)
7- فقرزدایی باید در رأس برنامههای نظام اسلامی باشد. (فریضة من اللَّه) ابتدا (للفقراء) مطرح شد و سپس موارد دیگر.
8 - تأمین زندگی کسانی که به دنبال اقامهی احکام و فرائض دینی هستند، لازم است. (والعالمین علیها)
9- هر کاری بها و ارزشی دارد، خواه کارگر و کنندهی آن نیازمند باشد، یا غنی. (العاملین علیها)
10- همچنان که قاضی باید تأمین شود تا به فکر رشوه نیفتد، دست اندرکاران زکات هم باید تأمین شوند تا به فکر رشوه و اختلاس نیفتند. (العاملین علیها)
11- برای جمعآوری زکات، باید کسانی از سوی حکومت اسلامی مأمور شوند. (العاملین علیها)
12- مسائل مادی و معنوی، به هم آمیخته است. (والمؤلفة قلوبهم)
13- اسلام، برخلاف استعمارگران دروغگو ولاف زن، با حلّ مشکلات اقتصادی جامعهها و به قصد قربت، همراه با برهان و ارشاد، مکتب خود را توسعه میدهد. (المؤلفة قلوبهم)
14- از وظایف دولت اسلامی آن است که مال را وسیلهی جذب دلها قرار دهد.**در اسلام، مسائلی همچون هدیه، سوغات و اطعام، به عنوان اهرمی جهت جذب قلوب به حساب آمده است.*** (والمؤلفة قلوبهم)
15- اسلام برای آزادی بردگان، بودجه قرار داده است. (وفی الرقاب)
16- مخارج تشکیلات زکات، بر دولت تحمیل نمیشود، بلکه خودکفاست. (العاملین علیها)
17- حکومت اسلامی، مسئول گرفتن زکات و پرداختِ بجای آن است، تا فقرا، خود مستقیماً نزد اغنیا نروند و احساس حقارت نکنند.**آیهای دیگر میفرماید: (خذ من اموالهم صدقة) توبه، 103.*** (العاملین علیها)
18- بودجهی جهاد و دفاع از سرزمین اسلامی از زکات و به دوش مردم است. (فی سبیل اللَّه)
19- مال، باید وسیلهی قرب به خدا باشد. (فی سبیل اللَّه)
20- اسلام با تأمین بودجه برای واماندگان در سفر، به مسألهی سفر، تجارت و سیاحت بها داده است. (ابن السبیل)
21- قانون زکات، قانونی حساب شده و حکیمانه است. (انمّا الزکاة... فریضةً... علیم حکیم)
22- اسلام، تنها دین عبادت نیست، قوانین اقتصادی هم دارد. (فریضةً)