(15) مَن کَانَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَلَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ
کسانی که زندگانی دنیا و زیباییهای آن را بخواهند، ما در همین دنیا (نتیجهی) اعمالشان را بطور کامل میدهیم، و در آن هیچ کم و کاستی نخواهد بود.
نکتهها:
سؤال: این آیه میفرماید: ما به دنیاطلبان بدون کم و کاست و به طور کامل نتیجهی اعمالشان را در دنیا خواهیم داد، امّا در موارد دیگری میفرماید: (من کان یرید العاجلة عجّلنا له فیها ما نشاء لمن نرید)**اسراء، 18.*** به هر کس و به هر مقدار که بخواهیم عطا میکنیم. جمع میان این آیات چگونه است؟
پاسخ: دراین آیه میفرماید: نتیجهی کارشان را میدهیم، (اعمالهم) ولی در آن آیه مسئلهی کار مطرح نیست، بلکه آرزو مطرح است که خداوند میفرماید: بعضی به گوشهای از آرزوهای خود میرسند.
کسانی که ایمان به معاد ندارند و یا برای خداوند کار نمیکنند، طلبی از پروردگار ندارند و در برابر خدمات و اختراعات و اکتشافات خود در همین دنیا به نام و نانی میرسند. کسی میتواند به پاداش اخروی انتظار داشته باشد که به آن ایمان داشته باشد و الاّ کسی که نه خدا را قبول دارد و نه معاد را، چه توقّعی از خداوند دارد؟
انسان اگر به جای آخرت، دنیا، به جای باقی، فانی و به جای نامحدود، هدف محدود را دنبال کند، نتیجهی عملش نیز محدود به همین دنیای فانی خواهد بود.
پیامها:
1- انگیزه و هدف مهمّ است، نه فقط خود عمل. (من کان یرید الحیاة الدنیا)
2- انسان اختیار دارد و میتواند آن گونه که میخواهد اراده کند. (من کان یرید)
3- خداوند عادل است، حتّی کسانی که برای او کار نکنند، پاداش آنها را بدون کم و کاست در دنیا میدهد. (نوفّ الیهم ... لایبخسون)
4- دلیل نپذیرفتن حقّ، دنیاطلبی است. (فان لم یستجیبوا... من کان یرید الحیاةالدنیا)