(46) وَلَوْ أَرَادُواْ الْخُرُوجَ لَأَعَدُّواْ لَهُ عُدَّةً وَلَکِن کَرِهَ اللَّهُ انبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِیلَ اقْعُدُواْ مَعَ الْقَعِدِینَ
(منافقان) اگر تصمیم جدّی بر رفتن به جبهه داشتند، ساز و برگ جهاد آماده میکردند. ولی خداوند، انگیزه و بسیج آنان را (به خاطر کوردلی و نالایقی،) خوش نداشت و آنان را (از رفتن به جبهه) بازداشت و به آنان گفته شد: همنشین خانهنشینان (کودکان وسالمندان و بیماران) باشید.
نکتهها:
منع و بازداشتن خدا از شرکت در جبهه وجهاد، به معنای سلب توفیق است، نه منع عملی.
پیامها:
1- منافقان هرگز تصمیم جبهه رفتن ندارند. (ولو ارادوا...لاعدّوا)
2- مقدّمهی واجب، واجب است. (لو ارادوا...لاعدّوا)
3- مؤمن، آمادهی جهاد و منتظر رفتن به جبهه است، نه بیتفاوت و بیانگیزه. (لاعدّوا له عدّة)
4- شرکت در جهاد، توفیق الهی است که از نااهلان سلب شده است. (فثبّطهم)
5 - تارکین جنگ و جهاد باید تحقیر شوند. (اقعدوا مع القاعدین)