تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 5
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره یونس آیه 2

(2) أَکَانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنَآ إِلَی‏ رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْکَفِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَحِرٌ مُّبِینٌ‏
آیا برای مردم شگفت‏آور است که به مردی از خود آنان وحی کردیم که مردم را بیم و هشدار بده و به مؤمنان بشارت بده که برای آنان نزد پروردگارشان جایگاه نیکویی است؟ کافران گفتند: همانا این مرد جادوگری آشکار است!
نکته‏ها:
«قَدم صِدق» چند معنی دارد:
1- سابقه‏ی خوب. مثل «قدمٌ فی الحرب، قدم فی الاسلام»، یعنی در مبارزه و در اسلام سابقه دارد.
2- مقام و منزلتِ صدق و نیکو.
3- رهبر و پیشوای صدق. در روایات شیعه و سنّی (قَدَم صِدق) را رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام دانسته‏اند.**تفاسیر قرطبی وبرهان.***
4- شفاعت. در روایتی مراد از «قدم صدق» مقام شفاعت معرّفی شده است.**تفسیر نورالثقلین.***
کافران در ردّ رسالت پیامبر هیچ گونه دلیل ومنطقی نداشتند، بلکه با بعید دانستن آن، از پذیرش آن شانه خالی می‏کردند. چنانکه اصول اعتقادی را نیز فقط با تعجّب انکار می‏کردند:
در توحید: (اَجَعل الآلهة الهاً واحداً)**ص، 5.***
در نبوّت: (اهذا الّذی بعث اللَّه رسولاً)**فرقان، 41.***
در معاد: (من یحیی العظام و هی رمیم)**یس، 78.***
در امامت: (انّی یکون له الملک ولم یؤت سعةً من المال)**بقره، 247.***
پیام‏ها:
1- ریشه‏ی کفر، غالباً استبعاد و تعجّب از وحی است. (عجبا ان اوحینا)
2- سرچشمه‏ی دعوت انبیا، وحی الهی است. (اوحینا الی رجل)
3- لیاقت‏های معنوی افراد، در ظاهر دیده نمی‏شود. اگر کسی مورد لطف خاص خدا قرار گرفت، او را تحمّل کنیم. (رجل منهم)
4- پیامبران به خاطر الگو بودنشان باید از مردم ودرد آشنا باشند. (منهم)
5 - وظیفه‏ی پیامبران، بشارت و انذار است. (اَنذر، بشّر)
6- هر آنچه نمی‏فهمیم، آن را رد نکنیم. زیرا که انکار و تهمت زدن، شیوه‏ی کفّار است. (قال الکافرونَ انّ هذا لساحِرٌ مُبین)
7- ایمان، زمینه‏ی قدم صدق وجایگاه ویژه نزد خداوند است. (انّ لهم الجنّة)