تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 5
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره توبه آیه 34

(34) یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّ کَثِیراً مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَلَ النَّاسِ بِالْبَطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذابٍ أَلِیمٍ‏
ای کسانی که ایمان آورده‏اید! بسیاری از دانشمندان و راهبان، (با سوء استفاده از موقعیّت خود،) اموال مردم را به ناحق می‏خورند و آنان را از راه خدا باز می‏دارند. و کسانی که طلا و نقره می‏اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی‏کنند، پس آنان را به عذابی دردناک، بشارت بده!
نکته‏ها:
معنای احبار و رهبان در آیه‏ی 31 گذشت.
«ذهب» به معنی طلاست، و به دلیل اینکه زود از دست می‏رود، یا آنکه مردم به سویش می‏روند، به طلا، «ذهب» گفته شده است. «فضّه» به نقره گفته می‏شود، چون زود پراکنده می‏شود، یا مردم به سوی آن جذب نمی‏شوند.
علمای یهود به خاطر منافع مادّی خود، حقّ را کتمان کردند و به حقانیّت دین اسلام اعتراف نکردند، یا رشوه گرفتند و گناه بخشودند، یا تفتیش عقاید کرده و به دیگران تهمت زدند.
خلیفه‏ی سوّم می‏خواست حرف «و» را از (و الّذین) حذف کند، تا آیه وصفِ احبار ورهبان زراندوز باشد، نه مسلمانان، که عدّه‏ای شدیداً اعتراض کردند.**تفسیر فرقان.***
زکات در روایات‏
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: در چه مقدار مال، زکات واجب می‏شود؟ حضرت فرمود: زکات ظاهر یا باطن؟ گفتند: هر دو. حضرت ابتدا نصابی را برای زکات ظاهر بیان نموده و آنگاه در بیان زکات باطن فرمودند: «فلا تستأثر علی اخیک بما هو احوج الیه منک»**تفسیر صافی.*** آنچه را برادر دینی‏ات به آن نیازمندتر از توست، او را انتخاب و ترجیح دهی.
* در روایتی دیگر، آن حضرت می‏فرماید: «انّما اعطاکم اللَّه هذه الفضول من الأموال لتوجّهوها حیث وجّهها اللَّه تعالی و لم تُعطِّلوها لتکنِزوها»**تفسیر صافی. ***خداوند این مال‏های اضافی را به شما عطا کرد تا در مسیر رضای او خرج کنید، نه آنکه احتکار و گنج کنید.
* طبق روایات، امام زمان علیه السلام چون ظهور کند، گنج‏ها را حرام می‏کند و همه را به مصرف مبارزات خود می‏رساند.
* پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: «اِنّ اللَّه فرض علی اغنیاء المسلمین فی اموالهم القدرَ الّذی یَسَعُ فقرائهم... اَلا انّ اللَّه یحاسبهم حساباً شدیداً و یعذّبهم عذابا الیما»**تفسیر صافی.*** خداوند، در مال مسلمانانِ ثروتمند، به مقداری زکات واجب کرده که کفاف فقرا را بدهد، آگاه باش! همانا خداوند آنان را اگر به وظیفه‏ی خود عمل نکنند، حسابرسی شدید می‏کند.
* رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود: هر مالی که زکات آن پرداخت نشود کنز است، گرچه پنهان نباشد، یا غیرطلا و نقره باشد.**تفسیر کنزالدقائق.***
ابوذر و آیه‏ی کنز
ابوذر غفاری، صحابی بزرگوار پیامبر، در اعتراض به زراندوزی‏های معاویه و عثمان و عمّال حکومت و حیف و میل اموال عمومی، صبح و شام این آیه را با صدای بلند در برابر معاویه و سپس در مقابل عثمان می‏خواند و می‏گفت: این آیه مخصوص مانعان زکات نیست و هر نوع زراندوزی را شامل می‏شود.
در تفسیر شریف المیزان آمده است که از برخوردهای ابوذر با عثمان و معاویه و کعب الأحبار، بر می‏آید که ثروت‏اندوزی در جامعه‏ی فقیر حرام است، گرچه از راه حلال باشد و زکاتش پرداخت شده باشد.
البتّه برخی آن را به اجتهاد شخصی ابوذر نسبت می‏دادند، ولی خودش می‏گفت: «ما قلتُ لهم الاّ ما سَمعتُ من نبیّهم» آنچه گفته‏ام از پیامبر شنیده‏ام. از طرفی صراحت و صداقت ابوذر هم مورد تأیید پیامبر است.
از فرازهای برجسته‏ی زندگی ابوذر، همین امر به معروف و نهی از منکر او نسبت به حکّام، در زمینه‏ی ریخت‏وپاش‏های اقتصادی است و نزاعش با عثمان بر سر مال و مقام نبود، بلکه اعتراض به یک منکر اجتماعی بود.
سرانجام عثمان، این صحابی پارسا و انقلابی را به شام تبعید کرد، از شام هم به بدترین وضعی به مدینه آوردند، سپس به «ربذه» تبعید شد و در تبعیدگاه، مظلومانه جان سپرد. و این نیز از فرازهای ناپسند وننگین حکومت عثمان بود.
دیگران برای تبرئه‏ی عثمان، کوشیده‏اند تا به ابوذر تهمت سوسیالیست بودن و فکر اشتراکی داشتن و مخالفت با مالکیّت خصوصی بزنند، امّا علامه امینی(ره) در الغدیر، بحث مبسوطی در ردّ این اتهام دارد.**الغدیر، ج 8، ص 335.***
تبعیدهای مکرّر ابوذر به خاطر مناقشات او با حکومت و فریادهای اعتراض آمیزش بر ضدّ روش مالی عثمان و زراندوزی معاویه و توجیه‏گری‏های کعب‏الأحبار، در کتب تاریخی شیعه و اهل سنّت آمده است،**تفسیر نمونه.*** هر چند برخی خواسته‏اند به نوعی توجیه کنند و این مناقشات را به حساب آزادی بیان و عقیده در دوره‏ی عثمان بگذارند، یا آنکه تبعید آن صحابی بزرگوار را به عنوان اینکه «دفع شرّ مهم‏تر از کسب منفعت است» بدانند و حضورش را در مدینه و شام، شرّ تلقّی کنند و تبعیدش را رعایتِ مصلحت به شمار آورند،**از جمله: تفسیر المنار، ج‏10، ص‏406 - 407.*** ولی این رفتار ننگ‏آلود با یار صدیق و پرهیزکار پیامبر که زبان صریح و اعتراض دلسوزانه‏اش تنها با انگیزه‏ی عمل به وظیفه در برابر انحرافات بود، هیچ توجیه و تأویلی نمی‏پذیرد.
پیام‏ها:
1- همه‏ی علمای اهل کتاب، بد نیستند.**در آیه‏ی 82 سوره‏ی مائده، گروهی از آنان ستایش شده‏اند.*** (کثیراً من الأحبار)
2- سوء استفاده از موقعیّت‏ها، حرام است وبزرگ‏ترین خطر برای علمای دین، فساد مالی است. (لیأکلون اموال الناس بالباطل) (کسانی که متولّی موقوفات‏اند و آنها را در مسیر اهداف وقف شده مصرف نمی‏کنند، از مصادیق این آیه می‏باشند)
3- بهره‏گیری علما از مال مردم و بهره نرساندن به آنان، موجب بی‏رغبتی مردم به دین می‏شود و مصداقِ «صدّ عن سبیل اللَّه» است. (لیاکلون اموال الناس ... و یصدّون عن سبیل اللَّه)
4- بازداشتن علمای یهود و نصاری مردم را از راه حقّ، به خاطر دست‏یابی به دنیاست. (یکنزون... یصدّون)
5 - در اسلام، محدودیّتی برای سرمایه نیست، امّا راه تحصیل آن شروطی دارد و زراندوزی و بدمصرف کردن ثروت حرام است. (الذین یکنزون... ولاینفقونها فی سبیل اللّه) (وقتی زراندوزی حرام باشد، احتکارِ ضروریّات قطعاً حرام است)
6- مال اندوزی یک بلای اجتماعی است و بدتر از آن حرص است و بدتر از آن احتکار وپنهان کردن است. چون مشکلات بسیاری را برای جامعه فراهم می‏کند. (الذین یکنزون... ولا ینفقونها)
7- دنیاپرستی علما و زراندوزی ثروتمندان، سبب قهر الهی است. (فبشّرهم...)
8 - جمع‏آوری طلا و نقره و پول، و انفاق نکردن و احتکار آن، گناه کبیره است. چون وعده‏ی عذاب به آن داده شده است. (الذین یکنزون... عذاب الیم)