تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

و) شنیدن و تحمل سخن دیگران

یکی دیگر از آدابی که از سیره پیغمبر اکرم(ص) استفاده می شود و در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است و برای کسانی که رهبری و مدیریت عده ای را بر عهده دارند، اهمیت بسیار دارد، شنیدن و تحمل گفته ها و انتقادات دیگران است؛ زیرا دیگران با چنین کسانی که به گونه ای شاخص هستند، به طور طبیعی، بسیار سروکار دارند، به آنان مراجعه می کنند و انتقادات و پیشنهادهایی دارند و مسائلی را درباره مصالح و مفاسد جامعه مطرح می کنند که معمولا بسیاری از آن ها به جا و قابل قبول نیست.
این رهبران، پیشوایان و مدیران، باید چگونه عکس العملی در برابر این سخنان داشته باشند و چه وظیفه ای در برابر چنین افرادی دارند؟ برای پاسخ دادن به این پرسش،
﴿ صفحه 265﴾
به آیه ای از قرآن کریم اشاره می کنیم که از آن، سیره و روش پیغمبر در این باره، که اسوه و مقتدای مؤمنان است، روشن می شود. پیغمبر اکرم(ص) همیشه به سخن دیگران گوش می دادند و اگر هم سخن او درست نبود به رویش نمی آورند. رعایت این روش در پیغمبر چشمگیر بود، تا آن جا که منافقان، آن را یک عیب می شمردند می گفتند: پیغمبر گوش شنوایی است و هر کس، هر چه می گوید، گوش می کند. خداوند، این حقیقت را این گونه بیان می کند:
(وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ قُلْ اُذُنُ خَیْر لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِینَ امَنوُا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ اَلَیمٌ)**توبه/ 61.***.
بعضی از ایشان پیامبر خدا را می آزارند و می گویند: او گوش است. بگو: گوش خوبی است برای شما، ایمان به خدا و اعتماد به مؤمنان دارد و برای مؤمنان از شما رحمت است، و کسانی که رسول خدا را می آزارند، برایشان عذابی دردناک خواهد بود.
در این آیه، در جمله (یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ) دو تعبیر متفاوت آمده است. یک بار «یؤمن بالله» با «باء» به کار رفته و به اصطلاح متعدی شده و در یک بار، «یؤمن للمؤمنین» با «لام». این اختلاف در دو تعبیر، پرسشی را برای مفسران ایجاد کرده است که چرا در یکی با «باء» و در دیگری با «لام» آمده است؟
به نظر می رسد فرق بین این دو تعبیر در این است که یکی اشاره به تصدیق خبر دارد و دیگری به تصدیق مخبر. توضیح آن که کلمه «یؤمن»، که متضمن معنای تصدیق است، اگر با حرف «باء» متعدی شود، دلالت بر تصدیق واقعیت و محتوای خبر دارد؛ مثلا «ایمان بالله» به معنای تصدیق وجود خدای متعال است و ایمان به انبیا و کتاب های آسمانی، به معنای راست شمردن ادعای پیامبران و تصدیق صحت محتوای کتاب های آسمانی است.
اما هنگامی که یؤمن با حرف «لام» متعدی می شود، دلالت بر تصدیق گوینده دارد، اعم از آن که سخنش را هم مطابق با واقع بداند یا نداند. پس معنایش این است که دروغ عمدی به گوینده نسبت نمی دهد؛ اما معنایش این نیست که محتوای سخن او را هم تصدیق می کند. بنابراین، این برخورد پیغمبر، زود باوری و ساده اندیشی نیست، بلکه
﴿ صفحه 266﴾
لطف و بزرگواری و اغماض است. هنگامی که یکی از مؤمنان به پیغمبر اکرم (ص) خبری می داد، پیغمبر(ص) اگر هم می دانست که خلاف می گوید، به روی او نمی آورد که تو دروغ می گویی، بلکه با لطف و بزرگواری از کنار آن می گذشت و یا اگر نیاز بود، درباره آن تحقیق می کرد. پس این رفتار، از اوصاف حمیده پیغمبر بوده و تعبیر آیه، برای ایشان، تعبیری ستایش آمیز است.
از این آیه، هر چند که مستقیماً درباره پیغمبر است، می توان استفاده کرد که دیگر رهبران و کسانی که مرجع مردم هستند، باید در رفتارشان با دیگران، صبور، پر تحمل و بردبار و به اصطلاح، گوش خوبی برای شنیدن سخنان مردم باشند. هنگامی که کسی سخنی را می گوید، درست گوش بدهند و به گوینده نشان دهند که به سخنان او ارج می نهند و او را تصدیق می کنند. و حتی اگر هم سخن او را نادرست می دانند، با بزرگواری از کنار آن بگذرند که می توان گفت: در واقع، این شکر نعمت رهبری، ریاست و مدیریتی است که خداوند در اختیارشان قرار داده و محبوبیتی است که در بین مردم دارند.