تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

رابطه فرزندان با پدر و مادر

مهم ترین رابطه ای که ممکن است بین دو انسان تحقق پیدا کند، رابطه فرزند با پدر و مادر است که نمایانگر وابستگیِ وجود فرزند به وجود والدین او است. در این جا نمی توان رابطه متقابل را ملاک ارزیابیِ افعال و رفتار آن ها با یکدیگر قرار داد؛ زیرا هیچ گاه فرزند قادر نیست بر پدر و مادر خود تأثیری داشته باشد، مانند تأثیری که پدر و مادر در پیدایش فرزند خود دارند. وجود فرزند، بستگی به وجود والدین خود دارد؛ ولی وجود پدر و مادر هیچ بستگی به وجود فرزندشان ندارد.
بنابراین، رابطه فرزند با پدر و مادر خود را نمی توان بر اساس قاعده عدل و قسط ارزش یابی کرد؛ زیرا اساس عدل و قسط بر این است که دو نفر یا بیش تر، با هم روابط متقابل، و در نتیجه، حقوق و تکالیف متقابل داشته باشند. هر جا حق و تکلیف متقابلی مطرح باشد، یک نوع تأثیر و تأثر متقابل نیز وجود دارد؛ اما تأثیری که پدر و مادر در به وجود آمدن فرزند خود دارند، به هیچ وجه برای فرزند نسبت به پدر و مادر خویش جبران پذیر نیست. از این رو است که خداوند، در قرآن کریم، پیوسته احسان به پدر و مادر را توصیه می کند و آن را ملاک ارزش، در رابطه فرزند با والدین خود قرار می دهد. در هیچ آیه ای نداریم که فرزند باید با پدر و مادر خود به عدالت رفتار کند؛ زیرا در واقع، در رابطه فرزند با والدین خود، تحقق عدالت، ممکن نیست.
در آیه های بسیاری به فرزندان توصیه شده که به پدر و مادر خود احسان کنند و این نشان می دهد که حق پدرومادر برفرزند، چنان بزرگ است که همانندی در سایر افراد جامعه ندارد.
البته ممکن است پدر و مادر، غیر از حق پدری و مادری، حقوق دیگری نیز بر فرزند پیدا کنند که در سایر افراد جامعه، همانند داشته باشد؛ اما اصل حقوق پدری و مادری، در جای دیگر یافت نمی شود. از این رو است که وظایف و تکالیف فرزند نسبت به پدر و مادر نیز در جای دیگر نظیر ندارد.
قرآن کریم درباره حقوق والدین بر فرزندان و وظایف فرزندان نسبت به والدین، تعبیرات جالبی دارد که اهمیت آن را به خوبی روشن می سازد. خداوند در آیه ای می فرماید:
(وَاعْبُدُوااللّهَ وَلاَتُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً)**نساء/ 36.***
خدا را بپرستید و به او شرک نورزید و به پدر و مادر احسان کنید.
﴿ صفحه 54﴾
در این آیه، خداوند به دنبال امر به پرستش خدا و نهی از شرک، بلافاصله احسان به والدین را توصیه می کند و این، اهمیت فوق العاده حقوق والدین بر فرزندان را نشان می دهد.
و در آیه ای دیگر می فرماید:
(قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ اَلاّ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً...)**انعام/ 151.***.
بگو: بیایید تا آن چه را که پروردگارتان حرمتش را بر شما لازم دانسته، بر شما تلاوت کنم، این که هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به والدین خود احسان کنید... .
و نیز می فرماید:
(وَ قَضَی رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ اِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً)**اسراء/ 23.***.
پروردگارت حکم کرده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید.
«قضاء» در این جا به معنای تکلیف حتمیِ منجز و مؤکد است. بالاترین تکلیفی
که یک انسان دارد، پرستش خدا است و تعبیر «قضی»، که نه تعبیر «امر» و نه هیچ
تعبیر دیگری به پایه آن نمی رسد، گویای این اهمیت است. سپس به دنبال آن
می فرماید: (وَبِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً) یعنی با همان تعبیر «قضی» که فرمان به پرستش
خدا داده بود، با همان تعبیر مؤکد و محکم، احسان به پدر و مادر را فرمان می دهد و
این نشان می دهد که احسان به والدین، پس از خداپرستی، مورد فرمان و حکم مؤکد الهی است.
آن چه را درباره آیه بالا گفتیم، سیره عمومیِ قرآن است. از این رو، در آیه های دیگر قرآن نیز پیوسته، احسان به پدر و مادر، پس از امر به خداپرستی و نهی از شرک، از مهم ترین وظایف اسلامی شمرده شده است؛ اما آیه مورد بحث، از ویژگی هایی برخوردار است و نسبت به این مسئله، تأکید بیش تری دارد.
از آن جا که در قرآن، درباره احسان به پدر و مادر، سفارش فراوان شده، این توهم پیش می آید که فرزند باید به طور مطلق، تسلیم پدر و مادر باشد. از این رو، خداوند برای رفع این توهم می فرماید:
﴿ صفحه 55﴾
(وَ وَصَّیْنا الاِْنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً وَإِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِه عِلْمٌ فَلاتُطِعْهُما)**عنکبوت/ 8.***.
ما انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیکی توصیه کردیم؛ ولی اگر پدر و مادر تلاش کردند تا به من از روی جهل، شرکورزی، دیگر آنان را اطاعت مکن.
بنابراین، جمله (وَ اِنْ جاهَداکَ...) گویای آن است که اطاعت از پدر و مادر تا آن جا لازم است که آنان تو را به کفر نکشانند.
مقارنت این دو مطلب می رساند که تا چه اندازه انسان باید در برابر پدر و مادر، خاضع باشد.