تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

پاسخ یک اشکال

در ارتباط با این اصل باید به این نکته دقیق، توجه داشت که اگر کاری که شخص برای جامعه انجام می دهد، دقیقاً مساوی باشد با نفعی که از جامعه دریافت می کند. در این صورت، ممکن است گفته شود که شخص چندان انگیزه ای برای خدمت به جامعه ندارد و ممکن است مثلا من نه این کاری که صدتومان ارزش دارد، برای جامعه انجام می دهم و نه این نفعی که صدتومان ارزش دارد، از جامعه می خواهم.
توجه به دو نکته می تواند در حل این مسئله به ما کمک کند و انگیزه افراد را در خدمت به جامعه تقویت کند:
اولا، منافعی که فرد از جامعه می برد، چون خود او به تنهایی قادر به تأمین آن ها نیست، برای او، نسبت به کاری که برای جامعه می کند، ارزش بیش تری دارد. بنابراین، اگر واقعاً هم معادل کار خودش را از جامعه دریافت کند، معادلی را دریافت می کند که به تنهایی قادر به تأمین آن نیست.
ثانیاً، نتایجی که بر کار جمعی مترتب می شود، بیش از زحماتی است که هریک از اعضای جامعه می کشند؛ یعنی دستاوردهای زندگیِ جمعی، حاصل جمع عددیِ فعالیت های افراد نیست؛ مثلا اگر هر فردی صدتومان به اجتماع خدمت کند، حاصل جمع کار ده نفر، هزارتومان می شود؛ اما وقتی ده نفر در جامعه با هم کار می کنند، در حقیقت، چیزی بیش از هزار تومان، یعنی چند برابر نتایج کار فردی، عاید جامعه می شود.
﴿ صفحه 41﴾
بدیهی است که مقدار زاید از فعالیت های فردی، در اثر مشارکت افراد و جمعی بودن کار به وجود می آید.
برای آن که روشن شود نتایج کار جمعی، چندین برابر نتایج کار فردی است، استادی را مثال می زنیم که برای یک شاگرد درس می گوید. نیرویی که این استاد برای یک شاگرد صرف می کند، مساوی است با نیرویی که او برای تدریس در یک کلاس صدنفره نیاز دارد و دقیق تر بگوییم، تفاوت چندانی با آن ندارد؛ اما این کار استاد، در سایه یک تلاش جمعی و در زندگیِ اجتماعی، نتیجه ای صدبرابر می دهد.
حسن زندگیِ جمعی در این است که بازده تلاش های افراد و اعضای جامعه، حاصل جمع عددیِ تلاش های فردی نیست، بلکه منافعی که عاید جامعه می شود، به صورت تصاعد هندسی افزایش می یابد. پس درست نیست که هر فردی، تنها به اندازه نیرویی که صرف می کند، از مزایای اجتماعی بهره مند شود، بلکه مجموع منافع، به نسبت فعالیت های اعضای جامعه، میان آن ها تقسیم می شود. پس مثلا اگر ده نفر، هر یک به اندازه صد تومان به جامعه خدمت کردند، اما مجموع خدماتشان به صورت جمعی، دو هزار تومان برای جامعه منفعت داشت، باید هر یک از آن ها به نسبت یک دهم از این مبلغ را که منفعت جمعی است، یعنی به مقدار دویست تومان بهره مند شود، هر چند که کار او به صورت فردی، بیش از صد تومان ارزش ندارد. و معنای عدالت اجتماعی یا موازنه حق و تکلیف همین است.
البته، مثال بالا، از بعد اقتصادی مورد توجه قرار گرفت؛ اما باید توجه داشت که منافع و مصالح مختلف مادی و معنوی را نمی توان به آسانی و با ملاک های کمّی و ریاضی اندازه گیری کرد. تعیین نسبت میان خدمات فردی و عواید اجتماعی، کاری است بس دشوار و این خود از بهترین دلیل ها بر نیاز انسان به شرع مقدس و وحی الهی است.اگر انسان می خواست با کمک عقل خود، این ها را تعیین کند، این قافله تا حشر لنگ می ماند. فرمول های بسیار پیچیده ای لازم است که همه مصالح مادی و معنوی را دقیقاً تعیین کنند و ملاک های مختلف عدل و احسان و اصول دیگر را مشخص سازند که این محاسبات برای هیچ انسان عادی و از هیچ یک از راه های معمولیِ ادراک، میسر نیست. این است که سرانجام، انسان در مشکلات اجتماعی نیز ناگزیر است دست به دامان شرع شود.
﴿ صفحه 42﴾
پس اولین اصلی که در ارزشیابیِ رفتار اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد، اصل عدل و قسط است که بعضی از صاحب نظران، درباره تفاوت میان این دو مفهوم نظریاتی ابراز داشته اند؛ اما به نظر نمی رسد که تفاوت چندانی میان آن دو وجود داشته باشد. از این رو، ما هم در این جا بر فرق میان دو مفهوم قسط و عدل، تکیه نمی کنیم.