تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

دقت و مراقبت در امر به معروف

نکته ای که در این جا باید به آن توجه کرد، این است که گاهی کار امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد، در اثر دخالت هواهای نفسانی و وسوسه شیطانی، به طور شایسته و به جا انجام نمی گیرد؛ مثلاً کسی که با شخص دیگری اختلاف دارد، در اندیشه انتقام جویی از او، می خواهد آبرویش را بریزد و به بهانه امر به معروف و نهی از منکر، نزد مردم سرّ او را فاش می کند و یا رفتاری تند با او می کند و نام این کار خود را امر به معروف می گذارد.
گاهی نیز هوای نفس به گونه ای ظریف تر و پنهان تر، نقش خود را ایفا می کند و هر چند که محرمانه با طرف صحبت می کند و آبرویش را نزد دیگران نمی ریزد، ولی شخصیت او را در برابر خودش می شکند. در واقع، اطلاع و آگاهیِ خود را از این که
﴿ صفحه 384﴾
مرتکب فلان گناه شده، به رخ او می کشد تا در ضمن، برتریِ خود را به رخ او بکشد، بدی های او و خوبیِ خود را وانمود کند و باعث سرشکستگیِ او شود.
چنین برخوردی کم ترین زیانش این است که اجر و پاداش و فایده ای را که باید خود شخص، از امر به معروف ببرد، نخواهد برد؛ زیرا ارزش اخلاقیِ هر کاری تابع نیت کننده کار است و اگر نیت انسان در انجام یک کار خیر، فاسد باشد، آن عمل برای او فایده ای ندارد. به بیان دیگر، هر چند که این کار، حُسن فعلی دارد، ولی چون انگیزه فاعل، پاک و خالص نیست، این کار خیر، نه تنها برای فاعل، هیچ نتیجه ای در بر نخواهد داشت، بلکه حتی ممکن است با انجام آن، گناهی نیز به پای ارشاد کننده نوشته شود؛ چرا که آبروی مؤمنی را می برد و او را خجل و شرمسار می کند.
پس باید در موارد امر به معروف و نهی از منکر، دقت کافی و توجه به انگیزه خود داشته باشیم، نیت خود را خالص کنیم و رفتارمان با اشخاصی که گناه می کنند، برخورد پزشک یا پرستار دلسوز، با یک بیمار باشد، سعی در درمان او داشته باشیم، بغض و کینه خود فرو نشانیم و از انتقام جویی بپرهیزیم. سعی کنیم تا حد امکان، آبروی او ریخته نشود و حتی متوجه نشود که ما از گناه او آگاه شده ایم. نیت و انگیزه پاک و الهی داشته باشیم تا خودمان از انجام تکلیف امر به معروف و نهی از منکر، استفاده معنوی و اخلاقی ببریم و در یک جمله، همه شرایط لازم را رعایت کنیم.
متأسفانه در بسیاری از موارد، نه شرایط شرعی امر به معروف و نهی از منکر رعایت می شود و نه اخلاص در نیت وجود دارد. در عین حال، شخص گمان می کند که وظیفه خود را انجام داده است؛ در حالی که او با این کار، چه بسا به جای اصلاح، افساد کند و شخص بدکار را لجوج و وادارش کند تا برکار خویش اصرار ورزد؛ چون فکر می کند حال که آبرویش در جامعه ریخته می شود، بگذار مرتکب گناهی هم بشود.
از عالم جلیل القدر، مرحوم میرزای شیرازی (ره) نقل است که در یک مجلس سخنرانی نشسته بود. سخنران روایتی نقل کرده بود یا مرثیه ای خوانده بود که سند صحیحی نداشته است؛ اما ایشان چیزی نگفت و به روی سخنران نیاورد. یکی از دوستان به ایشان اعتراض می کند که چرا نهی از منکر نکردید؟
ایشان در پاسخ فرموده بود: حفظ آبروی مسلمان، از این نهی از منکر فوری لازم تر
﴿ صفحه 385﴾
است. من می توانستم محرمانه به او بگویم که این مطلب که شما گفتید، درست نیست و لزومی نداشت که نزد مردم آبرویش را بریزم.
بنابراین، از یک سو، باید بدانیم که راه تقوا راه باریکی است و باید توجه داشته باشیم که فریب هواهای نفسانی را نخوریم؛ ولی از سوی دیگر هم، باید مواظب باشیم که احتیاط بیش از حد، در این گونه مسائل، سر از ترک وظیفه امر به معروف و نهی از منکر در نیاورد و وسوسه ها یا هواهای نفس از نوع دیگری، انسان را از انجام وظایف واجب خود باز ندارند. ترس از این که نهی از منکر، او را نزد شخص بزهکار مبغوض سازد یا از منافع مادی اش بکاهد و یا از این قبیل هواهای نفسانی، ناخود آگاه، انسان را از انجام وظیفه خود در امر به معروف و نهی از منکر باز می دارد. پس باید بین دو طرفِ افراط و تفریط، میان این عوامل و انگیزه های مختلفی که نفس انسان را به این سو و آن سو می کشانند، دائماً متوجه خود باشد و انگیزه های خویش را بسنجد تا بداند کدام انگیزه، او را به این گفتار یا رفتار واداشته است.
علاوه بر آن چه گذشت، در امر به معروف رعایت نکات دیگری نیز لازم است؛ از جمله آن که شخص به هنگام امر به معروف باید کاملاً مراقب باشد که خودش آلوده نشود و تحت تأثیر مجرمان قرار نگیرد تا به جای جلوگیری از جرم و کنار کشیدن دیگران از جرم و گناه، خود او هم به دام گناه افتد و وضعش از گذشته بدتر شود. این طبیعی است که دیدن گناه، مثل انجام آن، از زشتی و قبح گناه در نظر انسان می کاهد و نیز بسیاری از گناهان بدون لذت نیست. در این صورت، ممکن است شخص با دیدن گناه، خودش نیز تحریک و تهییج شده، به انجام آن علاقه پیدا کند. علاوه بر این، گاهی انگیزه های دیگری نیز انسان را به لغزش نزدیک تر می کنند؛ مثل آن که مجرمان از دوستان او باشند و میل به همرنگیِ با آن ها و یا دلایل عاطفی و دوستانه نیز او را وادار به شرکت در گناه آنان کند. بنابراین، این توصیه به جایی است که اگر شخص می خواهد امر به معروف کند، باید مراقب خود باشد تا به دام گناه نیفتد.
دوم آن که باید رفتارش طوری باشد که دیگران را به گناه تشویق نکند و علاوه بر آن که خودش مرتکب گناه نمی شود، دیگران نیز که با او همراهند، مرتکب گناه و ترغیب به گناه نشوند.
﴿ صفحه 386﴾
سوم آن که از سوی دیگر، باید مراقب باشد که با رفتار تند و خشن و خشک خود، آنان را وادار به لجبازی و مخالفت و ادامه دادن به گناه نکند، بلکه با رفتار شایسته خود، آنان را به ترک گناه وادار کند.
خداوند در وصف بندگان شایسته اش می فرماید:
(وِاِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً)**فرقان/ 72.***.
چون به کار بیهوده گذر کنند، با کرامت و بزرگواری بگذرند.
از این آیه استفاده می شود که در برابر اهل معصیت و کسانی که مرتکب کارهای غیر اخلاقی می شوند، باید مسلمانان با کرامت و بزرگواری رفتار کنند و احتمالا منظور از این جمله، آن است که اولاً، خودش تحت تأثیر گنهکاران قرار نگیرند. ثانیاً، آنان را موعظه و ارشاد کنند؛ ولی هنگام ارشاد آن ها رفتار درست و شایسته ای داشته باشند تا باعث تشویق آنان به گناه یا لجاجت و اصرارشان بر گناه نشوند.
آیه دیگری در وصف بندگان شایسته خدا می فرماید:
(وِ اِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً)**فرقان/ 63.***.
و چون نابخردان ایشان را (به زشتی) خطاب می کنند (سخن آرام و) سلام گویند.
منظور این نیست که به افراد نادان سلام می کنند، بلکه در رفتار با افراد نادان و سخنان ناشایسته آنان، کلامشان سالم است و برخوردشان ملایم و شایسته است.
دراین جا برای توضیح بیش تر درباره آیات بالا، ازآیه دیگری کمک می گیریم که می فرماید:
(وِاِذا سَمِعُوا الْلَّغْوَ اَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَلَکُمْ اَعْمالُکُم سَلامٌ عَلَیْکُمْ لانَبْتَغِی الْجاهِلِینَ)**قصص/ 55.***.
هنگامی که سخن بیهوده شنوند، از آن اعراض کنند و گویند: کارهای ما برای ما و کارهای شما برای شما است، درود بر شما (و زبان حالشان این است که) طالب معاشرت با جاهلان نیستیم.
این آیه، در وصف مؤمن می فرماید: وقتی سخن لغوی می شنود، از آن سخن ـ و نه از خود آن افراد ـ اعراض می کند، بدان دامن نمی زند و سخن آن ها را به رخشان نمی کشد،
﴿ صفحه 387﴾
بلکه می گوید: ما رفتاری داریم برای خودمان و شما هم رفتاری دارید برای خودتان. منظورش این است که در این گونه کارها شریکشان نمی شود و اهل چنین کارهایی نیست، بلکه مسیر دیگری در زندگیِ دینی و اعتقادیِ خود دارد و البته که اذیت و آزاری هم برای آن ها ندارد که این مطلب، از جمله «سلام علیکم» استفاده می شود؛ ولی راهشان جدا است و راه افراد نادان را دنبال نمی کند.
حاصل آن که از این آیه، نکاتی استفاده می شود که در فهم معنای جمله (مَرُّوا کِراماً)در آیه قبلی به ما کمک می کند: نخست آن که شخص، خودش با افراد نادان همکاری و همگامی نمی کند. دوم آن که با رفتار تند و خشن و یا بی ملاحظه، سبب لج بازیِ آنان و ایجاد فتنه بزرگ تر نمی شود. سوم آن که سخن توهین آمیز آنان را، که از روی نادانی زده اند، با رفتاری عاقلانه و متین، پاسخ می دهد که این نکته، در آیات دیگری نیز صریحاً توصیه شده است:
(اِدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ اَحْسَنُ الْسَّیِّئَةَ)**مؤمنون/ 96.***.
جلوی کارهای بد دیگران را با کار خوب بگیرید.
یا می فرماید:
(وَیَدْرَؤُنَ بِاْلحَسَنَةِ الْسَّیِّئَةَ)**رعد/ 22.***.
(مؤمنان) از کارهای بد دیگران با کار خوب خود جلوگیری می کنند.
و در آیه دیگری، بهتر و روشن تر می فرماید:
(وَلاتَسْتَوی الْحَسَنَةُ وَلا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ اَحْسَنُ فَاِذا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدوَةٌ کَاَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ * وَ ما یُلَقّیها اِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقّیها اِلاَّ ذُوحَظٍّ عَظِیم)**فصلت/ 34 و 35.***.
رفتار خوب و بد (از نظر تأثیر) برابر نیستند با کارهای بهتر، از کارهای بد پیشگیری کن که در این صورت آن کس که با تو دشمنی دارد، همانند دوست صمیمیِ تو خواهد شد؛ ولی به این مرتبه بلند نرسند، مگر آن کسانی که صبر دارند و دارای حظّ وافری (از کمال انسانی) هستند.
﴿ صفحه 388﴾
این آیه، روشنگر آیات قبلی است و حکمت این توصیه را نیز بیان کرده است. مسلمان در رفتار با دیگران، در تربیت و ارشاد و هدایت آنان باید خلق و خویی محمدی داشته باشد، ملایم، مهربان و دلسوز باشد، همانند طبیبی به مداوای بیمار خود همت گمارد و از خشونت و خشم بی جا دوری کند تا او با گوش دل و از اعماق جان، تحت تأثیر سخنان وی قرار گیرد و در غیاب او هم جانب او را نگاه دارد؛ ولی هر کسی قادر نیست این گونه رفتار کند و تنها آنان که راه را طی کرده اند، به مقام صبر رسیده اند و دارای بهره وافری از کمال لایق انسانی هستند، قادر به چنین عکس العملی در برابر دیگران خواهند بود.