تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

ما و رفتار غیر اخلاقیِ پنهان

آن جا که رفتار غیر اخلاقیِ انسان، در رابطه باخدا و یا در رابطه با خودش باشد و به طور مخفیانه انجام گیرد، پرسش این است که وظیفه ما در برابر این گونه رفتارهای غیر اخلاقی، ولی پنهان و دور از چشم دیگران چیست؟
در پاسخ باید گفت: در این جا ما با دو ارزش متقابل و متزاحم، روبه رو هستیم که رعایت هر دو با هم ممکن نیست؛ چرا که از یک سو، ما نباید در مورد رفتار دیگران بی تفاوت باشیم و در یک نظام اسلامی، همه اعضای جامعه، باید بر رفتار یکدیگر نظارت داشته باشند؛ زیرا در نظام اسلامی وظایفی به عهده مسلمانان گذارده شده است؛ مانند لزوم ارشاد مردم و دعوت انسان ها به انجام کارهای خیر، توصیه یکدیگر به حق و امر به معروف و نهی از منکر، که این با بی تفاوتی و گذشتن از هرگونه کاری که دیگران انجام دهند، سازش ندارد.
و از سوی دیگر، کار غیر اخلاقی ای که او مرتکب می شود، پنهان و دور از دید
﴿ صفحه 379﴾
دیگران است و هیچ گاه مایل نیست کسی از این کار او آگاه شود. بنابراین، رعایت کرامت انسان و حفظ عِرض و آبروی او مطرح است و خدای متعال هیچ گاه راضی نیست که آبروی انسانی ریخته شود، هرچند که او انسان گنهکاری باشد.
بنابراین، از یک سو، نباید راز او کشف شود و از سوی دیگر، باید او را درمان کرد و از مهلکه نجات داد.
حال اگر این دو ارزش، قابل جمع باشند و بتوان کاری کرد که بدون آبروریزیِ او، حتی نزد شخص ارشاد کننده، به خود آید و دست از آن کار زشت بردارد، در این صورت، اشکالی پیش نمی آید؛ مانند آن که ارشاد کننده، شخص گنهکار را به خواندن یک کتاب توصیه کند و یا به صورت کلی او را نصیحت و موعظه کند و بدون آن که او متوجه شود که از کار زشتش با خبر است، زیان های آن کار را به وی گوشزد کند تا بدین وسیله، هم آبرویش حفظ شود و هم به کار زشت خویش متنبّه گردد.
ولی با کمال تأسف باید بگوییم که غالباً، این کار میسّر نیست و جمع این دو
ارزش، عملاً امکان ندارد. اگر انسان بخواهد شخص گنهکار را ارشاد کند، خواه
و ناخواه، او در می یابد که او از گناهش آگاه شده است. بنابراین، بدون شک، نباید
کاری کنیم که شخص ثالثی از کار مخفیانه شخص گنهکار، آگاه گردد و سرّ او نزد دیگران فاش شود.
پرسش دیگر این است که با فرض این که کتمان سرّ و ارشاد گنهکار، هر دو با هم میسّر نیست، آیا شایسته است برای ارشاد او در مورد گناه مخفیِ وی اظهار اطلاع کند یابه شکلی با وی سخن بگوید که بفهمد رازش نزد او فاش شده است؟
در پاسخ می توان گفت: اگر راه اصلاح وی منحصر به چنین اظهار اطلاع یا گفتار و رفتاری که نشانه آگاهی او است، باشد، مصلحت نجات او مقدّم بر حفظ اسرار او خواهد بود؛ چون اگر هیچ نگوید، به گناه خود ادامه خواهد داد و تداوم گناه، سبب هلاکت او می شود. بنابراین، در چنین فرضی باید دست او را گرفت و از سقوط نجاتش داد؛ ولی به گونه ای که تا آن جا که ممکن است آبرویش حفظ شود و موجب شرمساری و رسوایی او نشود که در غیر این صورت، خود ارشادکننده نیز مرتکب گناه دیگری شده و نیاز به ارشاد دیگران خواهد داشت.
﴿ صفحه 380﴾