تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

محورهای معنوی و همبستگی های اجتماعی

اسلام در پی آن است که انسان ها بر اساس تأمین مصالح مادی و معنوی شان با هم متحد شوند و جامعه واحدی را تشکیل دهند؛ اما در عین حال، بر محور معنوی، بیش از محورهای مادی توجه می کند. اسلام تلاش دارد تا همه انسان ها بر محور دین حق که عامل تأمین مصالح معنویِ انسان است، متحد شوند و تنها به تأمین مصالح مادیِ زندگی شان اکتفا نمی کند.
در آیه های فراوانی، بر محور بودن دین حق، برای همبستگی های اجتماعی و همزیستیِ انسان ها تأکید شده است که در این جا بعضی از آن ها را می آوریم:
(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعاً وَلاتَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ اِذْکُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَة مِنَ النّارِ فَاَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)**آل عمران/ 103.***.
همگی رشته دین خدا را محکم بگیرید و پراکنده مشوید، و نعمت خدا را به یاد آورید که دشمن هم بودید و خدا میان دل هاتان انس و مودّت برقرار کرد و در سایه لطف و نعمت الهی، با هم برادر شدید، و در لبه پرتگاه آتش بودید، خدا شما را از خطر سقوط رهانید. خداوند این گونه برایتان آیات خود را بیان می کند، شاید هدایت شوید.
﴿ صفحه 100﴾
خداوند می خواهد همه را دور یک محور جمع کند و با هم پیوند دهد؛ ولی نه هر محوری، بلکه محور «حبل اللّه». در سایه درآویختن به «حبل اللّه» و تدین به دین الهی، همه متحد شوید و پراکنده نگردید.
بنابراین، در اسلام، اتحاد و پیوند، خود به خود، دارای ارزش مطلق نیست و هر نوع اتحاد و پیوندی نمی تواند ارزشمند باشد. ارزش همبستگی و اتحاد، نسبی است و بستگی به محور بودن دین حق و مصالح معنوی دارد. خداوند در آیه های بعد می فرماید:
(وَلا تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِنْ بَعْدِ ماجائَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ اُوْلئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ)**آل عمران/ 105.***.
مثل کسانی نباشید که در دینشان اختلاف کردند، بعد از این که بیّنات به آنان رسید و راه حق را شناختند، و گرفتار عذابی بزرگ شدند.
در این آیه نیز منشأ اصلیِ تفرقه را تفرقه در دین معرفی کرده، که لازمه محور بودن دین، در همبستگی های اجتماعی است.
و در آیه ای دیگر می فرماید: (وَاَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّیکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)**انعام/ 153.***.
این است راه راست من، پس در آن قدم نهید و از راه های دیگر پیروی نکنید که شما را از راه خدا پراکنده و متفرق گرداند. این را خدا به شما توصیه می کند، باشد که پرهیزگار شوید.
خداوند توصیه می کند که از راه مستقیم پیروی کنید و به دنبال کوره راه ها، که در کنار راه مستقیم وجود دارد، نروید تا از راه حق منحرف نشوید. پس وظیفه همه است که صراط مستقیم را بازشناسند و در آن، قدم نهند و حرکت کنند. در آیه ای دیگر آمده است:
(اِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی شَیْء اِنَّما اَمْرُهُمْ اِلیَ اللّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ)**انعام/ 159.***.
کسانی که در دین خود پراکندگی ایجاد کردند و متفرق گردیدند، تو هیچ ارتباطی با آن ها نداری، حساب آنان با خدا است و روزی به حسابشان خواهد رسید.
﴿ صفحه 101﴾
این آیه نیز کسانی را که در دین، اختلاف به وجود آورند و فرقه فرقه و پراکنده شوند، تهدید می کند.
خداوند در آیه ای دیگر می فرماید:
(شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الْدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً وَالَّذی اَوْحَیْنا اِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ اِبْراهیمَ وَمُوسی وَ عِیسی اَنْ اَقِیمُوا الدِّینَ وَ لاتَتَفَرَّقُوا فِیهِ)**شوری/ 13.***.
خداوند دینی را که به نوح وصیت نمود و آن چه را به تو وحی کردیم و آن چه را ابراهیم و موسی و عیسی را بدان توصیه نمودیم، برای شما تشریع نمود که دین را به پا دارید و در آن اختلاف نکنید و پراکنده مشوید.
از همه این آیات استفاده می شود که از دید اسلام، ایده آل آن است که همه انسان ها حول محور دین، با هم متحد شوند و در راه آن تلاش کنند، آن را محور همبستگی قرار دهند و در آن، اختلاف و تفرقه ایجاد نکنند.
آیه های دیگری نیز هستند که با بیانات دیگری، به این حقیقت اشاره دارند، آیه هایی در رد اعمال تفرقه انگیز و کارهایی که عملا ایجاد اختلاف می کنند؛ مثلا در صدر اسلام بعضی از منافقان در عصر خود پیامبر(ص) می خواستند میان مسلمانان تفرقه ایجاد کنند. آنان با هدف ایجاد پایگاه نفاق و اختلاف، مسجدی را ساختند که این آیه درباره آنان نازل شد:
(وَالَّذینَ اتَّخَذُواْ مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ المُؤْمِنِینَ وَ اِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ اِنْ اَرَدْنا اِلاَّ الْحُسْنَی وَاللَّهُ یَشْهَدُ اِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ)**توبه/ 107.***.
آنان که مسجدی را پایگاهی برای زیان به اسلام و کفر و تفرقه میان مؤمنان و مأمنی برای آنان که در گذشته با خدا و رسول خدا جنگیده اند، قرار دادند، سوگند یاد می کنند که جز خیر و خوبی، چیز دیگری نمی خواهیم، و خدا گواهی می دهد که آنان دروغ گویند.
در داستان مسجد ضرار، که در این آیه به آن اشاره شده، کسانی می خواستند با ساختن این مسجد، میان مسلمانان اختلاف ایجاد کنند. آنان با بیگانگان ارتباط داشتند و
﴿ صفحه 102﴾
با ساختن این مسجد، می خواستند کمینگاهی بسازند برای آنان که در گذشته در جنگ و ستیز با خدا و پیغمبر خدا بوده اند.
در تاریخ آمده است که منافقانی که می خواستند مسجد ضرار را بنا کنند، با یهودی ها و مشرکین ارتباط داشتند؛ اما همین که می رفت تا نطفه این اختلاف، در جامعه اسلامی بسته شود، خدای متعال به شدت با آن مبارزه کرد و پیغمبر اکرم(ص) موظف شد تا این مسجد را ـ هر چند که مسجد و جای عبادت خدا است، ولی چون هدف از ساختن آن ایجاد اختلاف بود ـ ویران کند؛ یعنی گرچه مسجد است باید آن را از بین برد تا اختلاف در نطفه خفه شود.
خدای متعال در بعضی از آیات به مردم توصیه می کند که بر اساس برّ و تقوا با یکدیگر همکاری و همیاری کنند، نه بر اساس گناه و ظلم و ستم:
(وَ تَعاوَنُواْ عَلَی الْبِرِّ وَالْتَّقْوَی وَ لاتَعاوَنُواْ عَلَی اْلاِثْمِ وَالْعُدوانِ)**مائده/ 2.***.
و بر اساس برّ و تقوا پشت به پشت هم دهید و کمک و پشتیبان یکدیگر باشید، نه بر اساس گناه و ستم و تجاوزکاری.
بنابراین، هر نوع تعاون و همکاری، دارای ارزش نیست، بلکه تعاون و تعامل، هنگامی ارزشمند است که بر محور تقوا و ارزش های دینی باشد و اگر بر ضد برّ و تقوا و یا نسبت به آن ها بی تفاوت باشد، هیچ ارزشی ندارد، نه ارزش مثبت و نه ارزش منفی.