تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد سوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

حق حیات و حفظ نفوس

حق حیات و حفظ نفوس، به طور طبیعی، بر دیگر حقوق انسان ها تقدم دارد. البته بسیاری از مطالبی که در این زمینه هست، نیازی به توضیح و تفصیل ندارد؛ ولی برای آن که نظام اخلاقی اسلام روشن شود، باید به مهم ترین آن ها فهرستوار اشاره کنیم.
همه انسان ها موظفند حیات خویش را حفظ کنند و به حیات انسان های دیگر تجاوز نکنند. طبعاً در ارتباط با این حق انسانی، دو ارزش مثبت و منفی بسیار مهم مطرح می شود که عبارتند از: ارزش مثبت مربوط به احیای نفوس، و ارزش منفی مربوط به قتل نفس.
موضوع قتل نفس در آیات بسیاری از قرآن کریم به صورت های گوناگون مطرح شده که می توان آن ها را بر سه دسته عمده تقسیم کرد:
یک دسته از این آیات، در مقام نهی از قتل نفس و بیان عظمت، آثار، عوارض، اقسام و احکام این گناه است؛ مانند:
(وَ مَا کانَ لِمُؤْمِن اَن یَقْتُلَ مُؤْمِناً اِلاّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْریرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ اِلی اَهْلِهِ اِلاّ اَنْ یَصَّدَّقُوا فَاِنْ کانَ مِنْ قَوم عَدُوٍّ لَکُمْ و هُو مُؤْمِنٌ فتَحْرِیرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَ اِنْ کانَ مِنْ قَوْم بَینَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ فَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ اِلی اَهْلِهِ وَ تَحْرِیرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ شَهْرِینِ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَةً مِن اللّهِ و کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً * وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها و غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ واَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً)**نساء/ 92 و 93.***.
هیچ مؤمنی نباید مؤمن دیگری را به قتل رساند مگر آن که از روی خطا و اشتباه اتفاق بیفتد که در این صورت هم باید بنده مؤمنی را آزاد کند و خونبهای آن را به اهل و عیال او تسلیم کند، مگر آن که ورثه، دیه را به قاتل ببخشند و اگر مقتول از دشمنان شما (و محارب با شما) باشد، تنها آزاد کردن بنده مؤمن کافی است و اگر از کسانی است که با شما پیمان دارند، خونبها به اهلش بدهد و بنده مؤمنی آزاد کند و اگر نیافت دو ماه متوالی روزه بگیرد. این توبه ای است از سوی خداوند، و خداوند دانا و حکیم است. و هر کس مؤمنی را عمداً بکشد، کیفرش آتش جهنم خواهد بود که در آن برای همیشه عذاب شود، خدا بر او خشم و لعن کند و عذابی هولناک برایش مهیا سازد.
﴿ صفحه 198﴾
(مِنْ اَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلی بَنِی اِسْرائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نفَس اَوْ فَساد فِی الاَرْضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِیعاً و مَنْ اَحیاها فَکَانَّما أَحَیا النّاسَ جَمِیعاً)**مائده/ 32.***.
بدین سبب بر بنی اسرائیل حکم کردیم که هر کس شخصی راـ بدون آن که کسی را کشته باشد یا فسادی در زمین کرده باشد ـ بکشد، مثل این است که همه مردم را کشته باشد و هر کس به دیگری حیات و زندگی بخشد، مثل آن است که همه مردم را حیات و زندگی بخشیده است.
(وَ لاَتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ اِلاّ بِالحَقِّ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ)**انعام/ 151.***.
هیچ کس را که خدا (خون و جان) او را محترم داشته است، نکشید مگر به حق این را خدا به شما توصیه می کند، باشد که بیندیشید.
(وَ لا تَقْتُلُوا اْلنَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ اِلاّ بِالْحَقِ و مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ اِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً)**اسراء/ 33.***.
هرگز کسی را که خدا محترم داشته، نکشید مگر به حکم حق و کسی که به ستم کشته شود، به ولیّ او قدرت و حق قصاص بر قاتل می دهیم تا در انتقام از قاتل اسراف نکند که او را خدا حمایت کرده است.
این آیات و آیات دیگری مثل آن ها**مانند: فرقان / 68.*** عمل قتل نفس را با بیان های مختلف منع و نکوهش کرده و کیفر آن کس را که دست به این گناه بزرگ بزند، سنگین دانسته و به احکام مختلف آن، مانند قصاص، دیه، کفاره و اقسام و احکام آن اشاره کرده است.
دسته ای دیگر از آیات، به نکوهش کسانی پرداخته اند که مرتکب قتل نفس شده اند، به ویژه بنی اسرائیل که بسیاری از انبیا، مصلحان، عدالت خواهان و بندگان مخلص خدا را کشتند، در این آیات مورد حمله و نکوهش بسیار قرار گرفته اند و می توان گفت که تقریباً همه این آیات، مربوط به بنی اسرائیل است که انبیا و همه کسانی را که در اندیشه اصلاح مردم و دعوت به خیر و عدالت بودند و بسیاری از انسان های بی گناه را به قتل می رساندند؛ مثل آیه:
﴿ صفحه 199﴾
(وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَ باءُو بِغَضَب مِنَ اللّهِ ذلِکَ بِاَنَهُّمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِایاتِ اللَّهِ و یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ)**بقره/ 61.***.
مهر ذلت و خواری بر پیشانیِ ایشان زده شد و به خشم خدا گرفتار شدند. این بدان جهت بود که به آیات خدا کفر میورزیدند و انبیا را به ناحق می کشتند.
و آیه های:
(و اِذْ اَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لاتَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ لاتُخْرِجُونَ اَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ ثُمَّ اَقْرَرْتُمْ و اَنْتُمْ تَشْهَدوُنَ * ثُمَّ اَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ اَنْفُسَکُمْ و تُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِنْکُمْ مِنْ دِیارِهِمْ)**بقره/ 84 و 85.***.
هنگامی که از شما (بنی اسرائیل) پیمان گرفتیم که خون یکدیگر نریزید و یکدیگر را از خانه هاتان بیرون نکنید که شما بر آن اقرار کردید و خود گواه آن هستید. سپس همین شما یکدیگر را می کشتید و گروهی از خودتان را از خانه هاشان بیرون می راندید.
(اَفَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوی اَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقاً تَقْتُلوُنَ)**بقره/ 87.***.
آیا هرگاه فرستاده ای از سوی خدا پیامی برای شما آورد که با هوای نفس شما سازش نداشت، سرپیچی کردید، پس گروهی را تکذیب کرده و گروهی دیگر را به قتل می رسانید.
(قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ اَنبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ)**بقره/ 91.***.
بگو: (ای بنی اسرائیل) پس چرا پیامبران خدا را از گذشته تاریخ می کشتید اگر مؤمن بودید؟
(اِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِایاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ و یَقْتُلوُنَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذاب اَلِیم * اُوْلئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَالاخِرَةِ وَما لَهُمْ مِن ناصِرِینَ)**ال عمران/ 21 و 22.***.
حقاً آنان که به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را به ناحق می کشند و کسانی از مردم را که به عدالت امر می کنند، می کشند، آنان را به عذابی دردناک بشارت ده. اعمال آنان در دنیا و آخرت حبط و بی اثر می شود و یار و یاوری ندارند.
﴿ صفحه 200﴾
هم چنین آیه های 181 تا 183 از سوره آل عمران و آیه 155 از سوره نساء، همگی اشاره به قتل هایی دارند که در طول تاریخ اتفاق افتاده و گروهی ستم پیشه، پیوسته به کشتن انسان هایی شایسته و عدالت خواه دستشان را می آلودند؛ زیرا برنامه های اصلاحی و دین و آیین آنان را، که از سوی خدا به مردم عرضه می کردند، منطبق با هواها و تمایلات نفسانی خود نمی یافتند و منافع خویش را در خطر می دیدند؛ اما در همه این آیات، به ویژه به بنی اسرائیل به عنوان قاتلان و تبهکاران و ستم پیشگان اشاره شده که مقتول و قربانیِ آنان پیامبران خدا و عدالت خواهان و صالحان بودند.
دسته سوم، قتل نفس های خاصی مانند کشتن فرزندان، که در میان عرب مرسوم بوده است، محکوم می کند. این آیات نیز بر دو گروه کلی تقسیم می شوند:
گروه نخست، آیاتی هستند که ظاهر آن ها درباره قتل فرزندان، اعم از پسر و دختر است؛ مانند:
(قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُواْ اَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَیْرِ عِلْم)**انعام/ 140.***.
کسانی که فرزندان خود را از روی سفاهت و جهالت کشتند، حقاً زیانکارند.
(وَ لا تَقْتُلُواْ اَوْلادَکُمْ مِنْ اِمْلاق نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ واِیّاهُمْ)**انعام/ 151.***.
فرزندان خود را از ترس گرسنگی مکشید، ما شما و آنان را روزی می دهیم.
(وَ لا تَقْتُلُواْ اَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ اِمْلاق نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیّاکُمْ اِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبِیراً)**اسراء/ 31.***.
فرزندان خود را از ترس گرسنگی نکشید، ما ایشان و شما را روزی می دهیم و محققاً کشتن آنان اشتباه بزرگی است.
گروه دوم، آیاتی است درباره دخترکشی که این هم در بین عرب جاهلی مرسوم بوده است؛ مانند:
(وَ اذا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ * بِاَیِّ ذَنْب قُتِلَتْ)**تکویر/ 8 و 9.***.
هنگامی که از دختران سؤال شود به کدام گناه کشته شده اند.
﴿ صفحه 201﴾
(وَ اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُمْ بِاْلاُنْثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ کَظِیمٌ * یَتَوارَی مِنَ الْقَوْمِ مِنَ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ اَیُمْسِکُهُ عَلی هُون اَم یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ اَلاساءَ ما یَحْکُمُونَ)**نحل/ 58 و 59.***.
هنگامی که یکی از آنان را به تولد فرزند دخترش مژده می دادند، در حالی که خشم خود را پنهان می داشت (از ناراحتی) صورتش سیاه می شد و از بدی مژده ای که به او داده بودند، از میان مردم متواری و پنهان می شد در این اندیشه جانکاه که آیا او را با خفت و خواری نگاه دارد یا در خاک دفنش کند آگاه باشید بد بود حکمی که می کردند.
از این آیه چنین استفاده می شود که جو اجتماعیِ آن زمان، آن چنان بوده است که وقتی دختردار می شدند گویی که دچار ننگ بزرگی شده اند و در وضع ناراحت کننده ای قرار می گرفتند که یا باید با خواری و سرافکندگی او را نگاه می داشتند و یا با بی رحمی در خاک دفنش می کردند.