(257) اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الْظُّلُمَتِ إِلَی الْنُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَاؤُهُمُ الْطَّغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ الْنُّورِ إِلَی الْظُّلُمَتِ أُولَئِکَ أَصْحَبُ الْنَّارِ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ
خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاریکیها(ی گوناگون) بیرون و به سوی نور میبرد. لکن سرپرستان کفّار، طاغوتها هستند که آنان را از نور به تاریکیها سوق میدهند، آنها اهل آتشند و همانان همواره در آن خواهند بود.
نکتهها:
در آیه قبل خواندیم که او مالک همه چیز است؛ (له مافیالسمواتو...) ودر این آیه میخوانیم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولایی است. (ولیّالذین آمنوا)
گوشهای از سیمای کسانی که ولایت خدا را پذیرفتهاند
* آنکه ولایت خدا را پذیرفت، کارهایش رنگ خدایی پیدا میکند. (صبغة اللّه)**بقره، 138.***
* برای خود رهبری الهی برمیگزیند. (اناللّه قد بعث لکم طالوت ملکاً)**بقره، 247.***
* راهش روشن، آیندهاش معلوم و به کارهایش دلگرم است. (یهدیم ربّهم بایمانهم)**یونس، 9.***، (انّا الیه راجعون)**بقره، 156.***، (لانضیع اجرالمحسنین)**یوسف، 56.***
* در جنگها و سختیها به یاری خدا چشم دوخته و از قدرتهای غیر خدایی نمیهراسد. (فزادهم ایماناً)**بقره، 173.***
* از مرگ نمیترسد و کشته شدن در تحت ولایت الهی راسعادت میداند. امام حسین علیه السلام فرمود: «انّی لا اری الموت الاّ السعادة».**بحار، ج44، ص192.***
* تنهایی در زندگی برای او تلخ و ناگوار نیست، چون میداند او زیر نظر خداوند است. (ان اللّه معنا)**توبه، 40.***
* از انفاق و خرج کردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولی خود میسپارد. (یقرض اللّه قرضاً حسناً)**بقره، 245.***
* تبلیغات منفی در او بی اثر است، چون دل به وعدههای حتمی الهی داده است: (والعاقبة للمتّقین)**اعراف، 128.***
* غیر از خدا همه چیز در نظر او کوچک است. امام علی علیه السلام فرمود: «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر مادونه فی أعینهم...».**نهجالبلاغه، خ 193.***
* از قوانین و دستورات متعدّد متحیّر نمیشود، چون او تنها قانون خدا را پذیرفته و فقط به آن میاندیشد. و اگر صدها راه درآمد برایش باز شود تنها با معیار الهی آن راهی را انتخاب میکند که خداوند معیّن کرده است. (ومن لم یحکم بماانزلاللّه)**مائده، 44 و45.***
پیامها:
1- مؤمنان، یک سرپرست دارند که خداست و کافران سرپرستان متعدّد دارند که طاغوتها باشند و پذیرش یک سرپرست آسانتر است.**یوسف علیه السلام نیز در دعوت کفّار به همین معنا استدلال کرد: (ءأربابٌ متفرّقون خیرٌ أم اللّه الواحد القهّار) آیا صاحبان متعدّد وپراکنده بهترند یا خدای یگانه وقدرتمند؟! یوسف، 39. ***درباره مؤمنان میفرماید: (اللّه ولیّ) امّا دربارهی کفّار میفرماید: (اولیائهم الطاغوت)
2- آیه قبل فرمود: (قد تبیّن الرّشد من الغی) این آیه نمونهای از رشد و غیّ را بیان میکند که ولایت خداوند، رشد و ولایت طاغوت انحراف است. (اللّه ولیّ... اولیائهم الطاغوت)
3- راه حقّ یکی است، ولی راههای انحرافی متعدّد. قرآن درباره راه حقّ کلمهی نور را به کار میبرد، ولی از راههای انحرافی و کج، به ظلمات وتاریکیها تعبیر میکند. (النور، الظلمات)
4- راه حقّ، نور است و در نور امکان حرکت، رشد، امید و آرامش وجود دارد. (النور)
5 - مؤمن در بن بست قرار نمیگیرد. (یخرجهم من الظلمات)
6- طاغوتها در فضای کفر وشرک قدرت مانور دارند. (الذین کفروا اولیائهم الطاغوت)
7- هر کس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواه ناخواه طاغوتها بر او ولایت مییابند. (اللّه ولیّ... اولیائهم الطاغوت)
8 - هر ولایتی غیر از ولایت الهی، ولایت طاغوتی است. (اللّه ولیّ... اولیائهم الطاغوت)
9- توجّه به عاقبت طاغوت پذیری، انسان را به حقّ پذیری سوق میدهد. (اولئک اصحاب النّار)