جزء ( 3 )
(253) تِلْکَ الْرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَ جَتٍ وَءَاتَیْنَا عِیسَی اْبنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَتِ وَ أَیَّدْنَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ الْبَیِّنَتُ وَلَکِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُمْ مَنْ ءَامَنَ وَمِنْهُمْ مَّنْ کَفَرَ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ
آن پیامبران، ما بعضی از آنان را بر بعضی برتری دادیم. از آنان کسی بود که خداوند با اوسخن گفته ودرجات بعضی از آنان را بالا برد، وبه عیسیبنمریم نشانههای روشن (و معجزات) دادیم و او را با روحالقدس (جبرئیل) تأیید نمودیم، و اگر خدا میخواست، کسانی که بعد از آنان (پیامبران) بودند، پس از آنکه نشانههای روشن برای آنها آمد، با هم جنگ و ستیز نمیکردند. (امّا خداوند مردم را در پیمودن راه سعادت آزاد گذارده است،) ولی با هم اختلاف کردند پس برخی از آنان ایمان آورده و بعضی کافر شدند. (و باز) اگر خدا میخواست (مؤمنان و کافران) با هم پیکار نمیکردند، ولی خداوند آنچه را اراده کند انجام میدهد. (و اراده حکیمانهی او بر آزاد گذاردن مردم است.)
نکتهها:
گرچه طبق احادیث، تعداد انبیا 124 هزار نفر بوده است، امّا تنها نام 25 نفر از آنان در قرآن آمده ونام دیگران برده نشده است؛ (منهم من قصصنا و منهم من لم نقصص)**غافر، 78.*** مقام ودرجات انبیا یکسان نیست و هرکدام جایگاه و امتیازاتی دارند. مثلاً امتیاز پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم خاتمیّت، امّی بودن، تحریف نشدن کتابش، امتیاز ابراهیم علیه السلام یک تنه امّت بودن ونسل مبارک داشتن، امتیاز نوح علیه السلام طول عمر و پایداری ودریافت سلام ویژه از طرف خداوند است. در این آیه، امتیاز حضرت موسی و عیسی علیهما السلام بیان شده که موسی مخاطب سخن خداوند و عیسی مؤیّد به روحالقدس بوده است. کلمه «درجات» نشانهی برتریهای متعّدد است.
فخررازی در تفسیر کبیر ذیل این آیه، حدود بیست امتیاز برای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بیان کرده است. از آن جمله: معجزهی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم قرآن کریم بر همه معجزات برتری دارد. دیگر اینکه پیامبر اسلام بر همه پیامبران گواه است، چنانکه میفرماید: (فکیف اذا جئنا من کلّ امّة بشهید و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً)**نساء، 41.***
پیامها:
1- انبیا، مقامی بس والا دارند. «تلک» اشاره به دور ومقام والاست.
2- انبیا، همه در یک رتبه نیستند. یگانگی در هدف، مانع بعضی کمالات ویژه و برتریهای خاصّ نیست. (فضّلنا بعضهم علی بعض)
3- تجلیل از انبیای گذشته لازم است. موسی وعیسی علیهما السلام در آیه تکریم شدهاند. (من کلّم اللّه... عیسیبن مریم)
4- سنّت و قانون خداوند، آزاد گذاشتن انسان است. او میتواند مردم را به اجبار به راه حقّ وادار کند، امّا رشد واقعی در سایه آزادی است. در این آیه دو بار میخوانیم که اگر خدا میخواست، اختلاف و نزاعی میان مردم ایجاد نمیشد. (و لو شاء اللّه)
5 - ریشهی اکثر اختلافات، هوسها، حسدها و خودبینیهاست، نه جهل و ناآگاهی. (من بعد ما جائتهم البیّنات)
6- راه انبیا، همراه با دلیل روشن است. (بیّنات)
7- اختلافات اعتقادی، از عوامل پیدایش جنگهاست. البتّه دین منشأ اختلاف نیست، بلکه مردم اختلاف میکنند. (ولو شاء اللّه ما اقتتل... ولکن اختلفوا)
8 - اختلاف عقائد مردم، دلیل اختیار آنها است. (فمنهم من امن و منهم من کفر)