(146) اَلَّذِینَ ءَاتَیْنَیهُمُ الْکِتَبَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْ وَإِنَّ فَرِیقاً مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ
(یهود، نصاری و) کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم او (پیامبر اسلام) را همچون پسران خود میشناسند، و همانا گروهی از آنان با آنکه حقّ را میدانند، کتمان میکنند.
نکتهها:
در قرآن چندین مرتبه این واقعیّت بازگو شده است که اهل کتاب، به خاطر بشارت تورات و انجیل به ظهور و بعثت پیامبر اسلام، در انتظار او بودند و ویژگیهای پیامبر چنان به آنها توضیح داده شده بود که همچون فرزندان خویش به او شناخت پیدا کرده بودند. ولی با این همه، گروهی از آنان حقیقت را کتمان میکردند. قرآن در جای دیگر میفرماید: آنها نه تنها از پیامبر، بلکه از جامعهای که او تشکیل میدهد و یارانش نیز خبر داشتند: (محمّد رسول اللّه والّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم تراهم رُکّعاً سُجّداً یبتغون فضلاً من اللّه و رضواناً سیماهم فی وجوههم من اثَر السجود ذلک مثلهم فیالتّوریة و مثلهم فی الانجیل)**فتح، 29. ***محمّد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود میبینی، آنها همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند. نشانهی آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است، این توصیف آنها در تورات و انجیل است.
قرآن برای شناخت دقیق اهل کتاب از پیامبر، آنرا به شناخت پدر از پسر تشبیه میکند که روشنترین شناختهاست. زیرا:
از ابتدای تولّد و حتّی قبل از آن شکل میگیرد.
شناختِ چیزی است که انتظار بهمراه دارد.
شناختی است که در آن شکّ راه ندارد.
کتمان علم، بزرگترین گناه است. قرآن دربارهی کتمان کنندگان میفرماید: (یلعنهم اللّه و یلعنهم اللاعنون)**بقره، 159.*** خداوند وتمام فرشتگان و انس وجنّ وهر با شعوری، برای همیشه آنان را لعنت ونفرین میکنند. آری، کتمان حقّ، همچون کتمان فرزند خویش است و چه ناجوانمردانه است که پدری به خاطر لذّتهای دنیوی، کودک خود را منکر شود!
پیامها:
1- اگر روحیّهی حقیقت طلبی نباشد، علم به تنهایی کافی نیست. یهود با آن شناخت عمیق از رسول خدا، باز هم او را نپذیرفتند. (یعرفون... لیکتمون)
2- حتّی دربارهی دشمنان، انصاف را مراعات کنیم. قرآن، کتمان را به همهی اهلکتاب نسبت نمیدهد. (فریقاً منهم لیکتمون)