تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 1
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره بقره آیه 158

(158) إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَآئِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ
همانا صفا ومروه، از شعائر خداست. پس هر که حج خانه‏ی خدا ویا عمره به جای آورد، مانعی ندارد که بین صفا ومروه طواف کند. و (علاوه بر واجبات،) هر کس داوطلبانه کار خیری انجام دهد، همانا خداوند سپاسگزار داناست.
نکته‏ها:
«شعائر» جمع «شعیرة» به نشانه‏هایی که برای اعمال خاصّی قرار می‏دهند، گفته می‏شود و «شعائراللَّه» علامت‏هایی است که خدا برای عبادت قرار داده است.**تفسیر مجمع‏البیان.***
صفا و مروه نام دو کوه در کنار مسجدالحرام است که با فاصله تقریبی 428 متر، روبروی یکدیگر قرار دارند و امروزه به صورت خیابانی سرپوشیده در آمده است. زائران خانه خدا، وظیفه دارند هفت مرتبه فاصله میان این دو کوه را طی کنند. این کار یادآور خاطره‏ی هاجر، همسر فداکار حضرت ابراهیم است که برای پیدا کردن جرعه آبی برای کودک خود اسماعیل، هفت بار فاصله این دو کوه را با اضطراب و نگرانی و بدون داشتن هیچگونه یاور و همدمی طی کرد. امام صادق علیه السلام فرمود: در روی زمین، مکانی بهتر از میان این دو کوه وجود ندارد، زیرا هر متکبّری در آنجا سر برهنه و پابرهنه و کفن پوشیده بدون هیچ امتیاز و نشانه‏ای باید مسافت بین دو کوه را طی کند، گاهی با دویدن و گاهی با راه رفتن. کوه صفا علاوه بر اینها خاطره‏هایی از دعوت پیامبر اسلام دارد که چگونه کفّار مکّه را به توحید فرامی‏خواند و آنها گوش نمی‏دادند.**تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏145.***
در عصر جاهلیّت، مشرکان در بالای کوه صفا، بتی بنام «اُساف» و بر کوه مروه، بت دیگری بنام «نائله» نصب کرده بودند و به هنگام سعی، آن دو بت را به عنوان تبرّک، با دست مسح می‏کردند. مسلمانان به همین جهت از سعی میان صفا ومروه کراهت داشته وفکر می‏کردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالای دو کوه، نباید سعی کنند. آیه فوق نازل شد که صفا و مروه از شعائر الهی است و اگر مردم نادان آنها را آلوده کرده‏اند، دلیل بر این نیست که مسلمانان آن را رها کنند.**تفسیر تبیان، ج‏1، ص‏44.***
حج وعمره، گاهی در کنار هم، مانند اذان واقامه بجا آورده می‏شوند، و گاهی اعمال عمره، جداگانه وبه تنهایی انجام می‏شود. در عمره پنج عمل واجب است: 1- احرام. 2- طواف. 3- نماز طواف. 4- سعی بین صفا ومروه. 5 - کوتاه کردن مو یا ناخن. حج علاوه بر اینها، چند عمل دیگر دارد که در جای خود بدان اشاره شده است. به هر حال سعی بین صفا و مروه، هم در عمره مطرح است و هم در حج.
دیدن صفا ومروه، حضور در صحنه تاریخ است تا اینکه تصدیق به جای تصور، و عینیّت به جای ذهنیّت قرار گیرد. در صفا ومروه، کلاس خداشناسی است که چگونه اراده او این همه انسان را با آن همه اختلاف، در یک لباس و یک جهت جمع می‏کند. کلاس پیامبر شناسی است که چگونه ابراهیم، آن پیامبر الهی، برای انجام فرمان خداوند، زن و فرزند خویش را در آن بیابان تنها گذاشت. و هم کلاس انسان‏شناسی است که می‏آموزد چگونه انسان می‏تواند در لحظاتی اعمالی را انجام دهد که تا ابد آثار آن باقی بماند. سعی صفا ومروه، یاد می‏دهد اگر همه با هم حرکت کنیم، روح الهی را در جامعه خود می‏بینیم. سعی صفا ومروه، یاد می‏دهد که باید تکبّر را به دور انداخته وهمراه دیگران حرکت کنیم. سعی صفا و مروه، به ما می‏آموزد که در راه احیای نام خداوند، زن و کودک هم سهم دارند.
در آیات قبل، سخن از بلا و آزمایش بود، در این آیه نمونه‏ای از آزمایش هاجر، کودک، پدر او و سایر مسلمانان مطرح است. اثر کار خدایی و اخلاص تا آنجا پیش می‏رود که همه‏ی انبیا و اولیا، موظّف می‏شوند به تقلید از هاجر همسر ابراهیم و با قیافه‏ای مضطرب و هروله کنان همچون او، این مسافت را هفت بار طی کنند. و این فرمان، تشکر خداوند از رنجهای حضرت هاجر است. (فانّ اللّه شاکر علیم)
با اینکه سعی صفا ومروه واجب است، لکن می‏فرماید: (فلاجناح علیه)، این لحن بخاطر همان نگرانی از وضع پیشین است که جایگاه بت ومحلّ عبور مشرکان بود.
طواف، به معنای گردش دائره‏ای نیست، بلکه به هر حرکتی که انسان دوباره به جایگاه اوّلیّه برگردد، خواه به صورت دوری باشد یا طولی، طواف گفته می‏شود. لذا کلمه طواف، هم در مورد طوافِ دور کعبه که حرکت دایره‏ای است گفته شده؛ (و لیَطّوَّفوا بالبیت العتیق)**حج، 29.*** و هم درباره حرکت طولی بین صفا ومروه آمده است.
پیام‏ها:
1- توجّه خاصّ خداوند به برخی مکان‏ها یا زمان‏ها یا اشخاص، موجب می‏شود که آنها از شعائر الهی گردند. (انّ الصفا و المروة من شعائر اللَّه)
2- نیّت، به کارها ارزش می‏دهد. مشرکان برای لمس بت‏ها، سعی می‏کردند، ولی اسلام می‏فرماید: برای رضای خدا سعی کنید.**بسیاری از کارها ظاهری یکسان دارد، امّا انگیزه‏ای متفاوت. نظیر دویدن یوسف و زلیخا به سوی درهای بسته، یوسف می‏دود تا آلوده نشود، ولی زلیخا می‏دود که آلوده شود. (فاستبقا)*** (فلاجناح علیه ان‏یطّوف بهما)
3- اگر مراکز حقّ، توسط گروهی با خرافات آلوده شد، نباید از آن دست کشید، بلکه باید با حضور در آن مراکز، آنجا را پاک‏سازی نموده و دست گروه منحرف را از آن کوتاه کرد. (فلا جناح علیه ان یطّوف بهما)
4- عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. (فمن تطوّع)
5 - خداوند در برابر عبادات بندگان، شاکر است. (فان اللَّه شاکر) این تعبیر، بزرگترین لطف از جانب او نسبت به بندگان است.