تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 1
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره بقره آیه 30

(30) وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئِکَةِ إِنّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمآءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ‏
وهنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بر آنم که در زمین جانشینی قرار دهم. فرشتگان گفتند: آیا کسی را در زمین قرار می‏دهی که در آن فساد کند و خون‏ها بریزد؟ در حالی که ما با حمد و ستایش تو، ترا تنزیه و تقدیس می‏کنیم. خداوند فرمود: همانا من چیزی می‏دانم که شما نمی‏دانید.
نکته‏ها:
در آیه‏ی قبل خواندیم که خداوند، همه‏ی مواهب زمین را برای انسان آفریده است. در این آیه و آیات بعد، مسأله‏ی خلافت انسان در زمین مطرح می‏شود که نگرانی فرشتگان از فسادهای بشر و توضیح و توجیه خداوند وسجده‏ی آنان در برابر نخستین انسان را بدنبال دارد.





فرشتگان، یا از طریق اخبار الهی ویا مشاهده‏ی انسان‏های قبل از حضرت آدم علیه السلام در عوالم دیگر یا در همین عالم ویا به خاطر پیش‏بینی صحیحی که از انسان خاکی ومادّی وتزاحم‏های طبیعی آنها داشتند، خونریزی وفساد انسان راپیش‏بینی می‏کردند.
گرچه همه‏ی انسان‏ها، استعداد خلیفه خدا شدن را دارند، امّا همه خلیفه‏ی خدا نیستند. چون برخی از آنها با رفتار خود به اندازه‏ای سقوط می‏کنند که از حیوان هم پست‏تر می‏شوند. چنانکه قرآن می‏فرماید: (اولئک کالانعام بل هم اضل)**اعراف، 179.***
قرارگاه این خلیفه، زمین است، ولی لیاقت او تا (قاب قوسین او ادنی)**نجم، 9. ***می‏باشد.
به دیگران اجازه دهید سؤال کنند. خداوند به فرشتگان اذن داد تا سؤال کنند و گرنه ملائک، بدون اجازه حرف نمی‏زنند و فرشتگان می‏دانستند که برای هر آفریده‏ای، هدفی عالی در کار است.
سؤال: چرا خداوند در آفرینش انسان، موضوع را با فرشتگان مطرح کرد؟
پاسخ: انسان، مخلوق ویژه‏ای است که ساخت مادّی او به بهترین قوام بوده: (احسن تقویم)**تین، 4. ***و در او روح خدایی دمیده شده و بعد از خلقت او خداوند به خود تبریک گفته است: (فتبارک اللّه)**مؤمنون، 14.***
سؤال: خدایی که دائماً حاضر، ناظر وقیّوم است چه نیازی به جانشین وخلیفه دارد؟
پاسخ: اوّلاً جانشینی انسان نه به خاطر نیاز و عجز خداوند است، بلکه این مقام به خاطر کرامت و فضیلت رتبه‏ی انسانیّت است. ثانیاً نظام آفرینش بر اساس واسطه‏هاست. یعنی با اینکه خداوند مستقیماً قادر بر انجام هر کاری است، ولی برای اجرای امور، واسطه‏هایی را قرار داده که نمونه‏هایی را بیان می‏کنیم:
* با اینکه مدبّر اصلی اوست: (اللّه الّذی... یدبّر)**یونس، 3.*** لکن فرشتگان را مدبّر هستی قرار داده است. (فالمدبّرات أمراً)**نازعات، 5.***
* با اینکه شفا بدست اوست؛ (فهو یشفین)**شعراء، 80.*** امّا در عسل شفا قرار داده است. (فیه شفاء)**نحل، 69.***
* با اینکه علم غیب مخصوص اوست؛ (انّما الغیب للّه)**یونس، 20.*** لکن بخشی از آن را برای بعضی از بندگان صالحش ظاهر می‏کند. (الاّ مَن ارتضی من رسول)**جنّ، 27.***
پس انسان می‏تواند جانشین خداوند شود و اطاعت او همچون اطاعت از خداوند باشد. (من یطع الرّسول فقد أطاع اللّه)**نساء، 18.*** و بیعت با او نیز به منزله‏ی بیعت با خداوند باشد. (انّ الّذین یبایعونک... انّما یبایعون اللّه)**فتح، 10.*** و محبّت به او مثل محبّت خدا باشد. (من احبّکم فقد احبّ اللّه)**زیارت جامعه کبیره.***
برای قضاوت درباره‏ی موجودات، باید تمام خیرات و شرور آنها را کنار هم گذاشت و نباید زود قضاوت کرد. فرشتگان خود را دیدند که تسبیح و حمد آنها بیشتر از انسان است. ابلیس نیز خود را می‏بیند و می‏گوید: من از آتشم و آدم از خاک و زیر بار نمی‏رود. امّا خداوند متعال مجموعه را می‏بیند که انسان بهتر است و می‏فرماید: (انّی اعلم مالا تعلمون)
پیام‏ها:
1- خداوند ابتدا اسباب زندگی را برای انسان فراهم کرد، سپس او را آفرید. (خلق لکم ما فی الارض جمیعاً ... اذقال ربک للملائکه)**حضرت علی علیه السلام فرمودند: «فلمّا مهد ارضه و انفذ امره اختار آدم...» همین که زمین را گسترد و فرمانش را متنفّذ قرارداد، انسان را آفرید. نهج‏البلاغه، خطبه 91.***
2- آفرینش ملائکه، قبل از آدم بوده است. زیرا خداوند آفریدن انسان را با آنان در میان گذاشت.
3- انتصاب خلیفه و جانشین و حاکم الهی، تنها بدست خداست. (انّی جاعل فی الارض خلیفة)
4- انسان، جانشین دائمی خداوند در زمین است. (جاعل)**کلمه «جاعل» اسم فاعل و رمز تداوم است.***
5 - انسان می‏تواند اشرف مخلوقات و لایق مقام خلیفةاللهی باشد.**البتّه ستمکاران را از نیل به این مقام محروم کرده است: (لاینال عهدی الظالمین) بقره، 124.*** (جاعل فی الارض خلیفة)
6- ملائکه، فساد و خونریزی را کار دائمی انسان می‏دانستند. (یفسد... ویسفک)**فعل مضارع نشانه‏ی استمرار است.***
7- حاکم و خلیفه‏ی الهی باید عادل باشد، نه فاسد و فاسق. خلیفه نباید «یفسد فی الارض» باشد.
8 - طرح لیاقتِ خود، اگر بر اساس حسادت نباشد، مانعی ندارد. (و نحن نسبّح بحمدک و نقدّس لک)
9- عبادت و تسبیح در فضای آرام، تنها ملاک و معیار لیاقت نیست. (نحن نسبّح)
10- به خاطر انحراف یا فساد گروهی، نباید جلوی امکان رشد دیگران گرفته شود. با آنکه خداوند می‏دانست گروهی از انسان‏ها فساد می‏کنند، امّا نعمت آفرینش را از همه سلب نکرد.
11- مطیع و تسلیم بودن با سؤال کردن برای رفع ابهام منافاتی ندارد. (أتجعل فیها)
12- خداوند فساد و خونریزی انسان را مردود ندانست، لکن مصلحت مهمتر و شایستگی و برتری انسان را طرح نمود. (انی اعلم ما لاتعلمون)
13- توقّع نداشته باشید همه‏ی مردم بی‏چون و چرا، سخن یا کار شما را بپذیرند. زیرا فرشتگان نیز از خدا سؤال می‏کنند. (قالوا أتجعل فیها)
14- علوم و اطلاعات فرشتگان، محدود است. (مالا تعلمون)