تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 1
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره بقره آیه 213

(213) کَانَ الْنَّاسُ أُمَّةً وَ حِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ الْنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَبَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ الْنَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ الْبَیِّنَتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلی‏ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ‏
مردم (در آغاز) امّتی یگانه و یکدست بودند (و در میان آنها تضاد و درگیری نبود. سپس در میان آنها اختلافات بوجود آمد،) پس خداوند پیامبران را بشارت آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانی را به حقّ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حکم کند. ودر آن (کتاب) اختلاف نکردند مگر کسانی که به آنان داده شده بود، (آن هم) پس از آنکه دلائل روشن برایشان آمد، (و بخاطر) حسادتی که میانشان بود. پس خداوند آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به خواست خود هدایت نمود. (امّا افراد بی‏ایمان، همچنان در گمراهی واختلاف باقی ماندند.) وخداوند هرکس را بخواهد به راه راست هدایت می‏کند.
نکته‏ها:
آنچه از این آیه استفاده می‏شود این است که مردم در ابتدا زندگی ساده و بسیطی داشتند، ولی کم‏کم در اثر کثرت افراد و ازدیاد سلیقه‏ها، اختلافات و درگیری‏ها پیش آمد. در برخی از روایات، این زمان به دوران قبل از حضرت نوح علیه السلام تطبیق شده که در آن زمان، مردم زندگی ساده و محدودی داشته و در بی‏خبری به سر می‏بردند.**تفسیر نورالثقلین، ج‏1، ص‏209.*** سپس افراد بر سر بهره‏گیری از منابع طبیعی و اینکه هرکسی می‏خواست دیگری را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد، اختلاف کرده و جوامع و طبقات پیش آمد. لازمه‏ی زندگی اجتماعی، وجود قانون محکم و عادلانه‏ای است که بتواند اختلافات را حل نماید، خداوند پیامبران را برای حل اختلافات و رفع درگیری‏ها، مبعوث نمود و کتاب‏های آسمانی را نازل نمود، ولی گروهی آگاهانه و از سر لجاجت، در برابر انذار و تبشیر پیامبران مقاومت کرده و خود بوجود آورنده‏ی اختلافات دیگری نیز شدند. امّا خداوند با لطف خویش افرادی که مستعد و پذیرای هدایت بودند، هدایت نمود و آنهایی که در اثر حسادت و یا ظلم مقابله می‏کردند، به حال خود رها کرد تا کیفر خود را ببینند.
انتقاد قرآن، از اختلاف لجوجانه‏ای است که انسان حاضر به پذیرش داوری انبیا و قانون خداوند نباشد وگرنه اختلافی که عاقبت تسلیم عدالت شود، اشکالی ندارد. همچون اختلاف دو کفّه‏ی ترازو که در حرکت‏های متضادّ خود، دنبال رسیدن به عدالت هستند. (فهدی اللّه... لما اختلفوا فیه)
پیام‏ها:
1- قانون وتمدن‏های بشری، قادر بر حل اختلافات نیستند. زیرا هر گروه وفردی بدنبال خواست‏های خود است. حل اختلافات باید از طریق قانون الهی و داوری انبیا صورت گیرد. قانونی که مصون از تحریف وخطاست و داوری که از هوا وهوس واغراض نفسانی معصوم است. (فبعث اللَّه النبیّین... معهم الکتاب)
2- بهترین راه حل اختلاف، تقویت ایمان به معاد است. انبیا برای پیشگیری از اختلافات، از بشارت وبرای درمان آنها، از انذار استفاده می‏کنند. (مبشّرین ومنذرین... لیحکم بین النّاس)
3- خطوط کلّی اهداف انبیا یکی است. (النبیّین مبشرین و منذرین)
4- داوری انبیا، در چارچوب قوانین آسمانی است. (انزل معهم الکتاب لیحکم)
5 - یکی از وظایف انبیا، ایجاد وحدت وتفرقه‏زدایی است. (لیحکم... فیما اختلفوا)
6- قضاوت همه انبیا، یک گونه است. فرمود: (لیحکم) ونفرمود: «لیحکموا»
7- بدترین نوع اختلاف، اختلاف آگاهانه‏ای است که بخاطر حسادت وظلم بوجود می‏آید. (ما اختلف فیه... من بعد ما جائتهم البیّنات بغیاً بینهم)
8 - در بین مؤمنان هم اختلاف پیدا می‏شود، ولی در پرتو ولایت خداوند، رهبری می‏شوند. (فهدی اللّه... لما اختلفوا فیه)
9- ایمان، زمینه برخورداری از هدایت خاصّ الهی است. (فهدی اللَّه الذین آمنوا)
10- گرچه هدایت همه افراد به خواست خداوند است، ولی خواست خداوند بر اساس حکمت است. (یهدی من یشاء)
11- صراط مستقیم، پایان دهنده اختلافات است. (اختلفوا... یهدی... صراطمستقیم)