(269) یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشَآءُ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُواْ الْأَلْبَبِ
(خداوند) حکمت و بینش را به هر کس بخواهد (وشایسته ببیند) میدهد و به هرکس حکمت داده شود، همانا خیری فراوان به او داده شده است و جز خردمندان (از این نکته) متذکّر نمیگردند.
نکتهها:
«ألباب» جمع «لُبّ» به معنای مغز است و به همه انسانها «اولوا الالباب» نمیگویند، بلکه تنها به خردمندانی میگویند که عقل خود را بکار گیرند وراه زندگی و سعادت واقعی خود را بیابند.
حکمت را به معنی معرفت و شناختِ اسرار و آگاهی از حقایق و رسیدن به حقّ دانستهاند که خداوند به بعضی از افراد به خاطر پاکی و تقوی و تلاش عطا میکند، تا آنان وسوسههای شیطانی را از الهامات الهی باز شناخته و چاه را از راه و شعار را از شعور تشخیص دهند و این خیر کثیر است.
در روایات میخوانیم: حکمت، معرفت و تفقّه در دین است. حکمت، اطاعت از خدا، شناخت امام وپرهیز از گناهان کبیره است.**تفسیر نورالثقلین، ج1، ص287.***
پیامها:
1- گرچه مال وثروت خیر است، ولی خیرِ کثیر، داشتنِ دید وقدرت تشخیص است. کسانی که از آن خیر انفاق کنند به خیر کثیر میرسند. (انفقوا...یؤتی الحکمة)
2- شیطان وعدهی فقر، و خداوند وعدهی مغفرت و فضل میدهد. امّا تشخیص و انتخاب هریک از این دو راه، حکمت لازم دارد. (یؤتی الحکمة)
3- همهی دنیا متاع قلیل است،**(متاع الدنیا قلیل) نساء، 77.*** ولی حکمت خیر کثیر است. اگر همه امکانات مادّی فدای دست یابی به حکمت و بینش صحیح گردد، ارزش دارد. (فقد اوتی خیراً کثیرا)
4- حکمت هدیهای کلیدی و مادر همهی خیرات است. هرکه آن را داشت چیزهای زیادی خواهد داشت. (ومن یؤتی الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً)
5 - هر کسی به ارزش حکمت پی نمیبرد. (مایذّکّر الاّ اولوا الالباب) دنیاگرایان بر مال و آمار و محاسبات مادّی تکیه میکنند و سود و زیان را بر اساس مادّیات میسنجند، ولی دوراندیشان عاقل و راهشناسان اندیشمند، از بعد دیگری محاسبه میکنند.