(6) إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوآءٌ عَلَیْهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ
همانا کسانی که کفر ورزیدهاند، برای آنها یکسان است که هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی. آنها ایمان نخواهند آورد.
نکتهها:
قرآن، بعد از متّقین، کفّار را معرّفی میکند. آنها که در گمراهی و کتمانِ حقّ، چنان سرسختند که حاضر به پذیرش آیات الهی نیستند.**«کفر»، به معنای پوشاندن و نادیده گرفتن است. به کشاورز و شب، کافر میگویند. چون کشاورز دانه و هسته را زیر خاک میپوشاند و شب فضا را در برمیگیرد. کفران نعمت نیز به معنی نادیده گرفتن آن است. شخص منکر دین، به سبب اینکه حقایق و آیات الهی را کتمان میکند و یا نادیده میگیرد، کافر خوانده شده است.*** چنانکه گروهی از آن کافران معاند، در برابر دعوت پیامبران، زبان قال و حالشان این بود: (سواء علینا أوَعَظتَ ام لم تکن من الواعظین)**شعراء، 136، جواب قوم هود در برابر آن حضرت. ***برای ما وعظ و نصیحت تو اثری ندارد، فرقی ندارد که پند دهی یا از نصیحت دهندگان نباشی.
اگر زمینه مساعد ومناسب نباشد، دعوت انبیا نیز مؤثّر واقع نمیشود.
باران که در لطافت طبعش، خلاف نیست - در باغ لاله روید و در شورهزار، خَس
پیامها:
1- لجاجت و عناد و تعصّب جاهلانه، انسان را جماد گونه میکند. (سواء علیهم)
2- روش تبلیغ برای کفّار، انذار است. اگر انذار و هشدار در انسان اثر نکند، بشارت و وعدهها نیز اثر نخواهند کرد. (سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تُنذرهم)
3- انتظار ایمان آوردنِ همهی مردم را نداشته باشید.**در آیهی 103 سوره یوسف میفرماید: (وما اکثر النّاس ولو حَرصتَ بمؤمنین) هر چند آرزومند و حریص باشی، بسیاری از مردم ایمان نخواهند آورد.*** (...لا یؤمنون)