تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

رهایی از قدرت عنان گسیخته

بحثی را كه می‏خواهیم در این جلسه مطرح نماییم اشاره به این موضوع دارد كه بشر با چه فكر و فرهنگی می‏تواند از قدرت عنان گسیخته حاكمان رهایی پیدا كند. اصولاً همه شما قبول دارید كه جامعه حاكم می‏خواهد و حاكم هم قدرت می‏خواهد، نه می‏شود جامعه را بی حاكم گذاشت و نه از ترس این‌كه اگر حاكم قدرت پیدا كرد دیكتاتور می‌شود، می‏توانیم بگوییم كه حاكم قدرت نداشته باشد، كه در این صورت در واقع جامعه را بی‌حاكم گذاشته‏ایم؛ پس قدرت، لازمه هر حاكمیّتی است و اجتماع هم حتماً نیاز به حاكمیّت دارد. مشكل جوامع از اول تاكنون قدرت عنان گسیخته حاكمان بوده است، یعنی ابتداء حاكمی بر سر كار می‏آمده است كه نسبت به مردم خیلی متواضع بوده، ولی وقتی پایه‏های قدرتش محكم می‏شده عنان گسیخته می‏گشته است. این بلایی است كه عموماً بر سر جوامع انسانی آمده، امّا راه نجات چیست؟ اگر در جواب بگوییم كه هیچ‌وقت حاكمیّت نمی‏خواهیم، در این صورت همه عنان گسیخته می‏شوند و قانون جنگل حاكم می‏شود، یا ممكن است بگوییم هیچ راه درمانی وجود ندارد. یعنی حالا كه از داشتن حاكم گریزی نیست، و حاكم هم قدرت عنان گسیخته دارد، پس ما هم ذلیلانه محكوم به سرنوشت اضمحلال در مقابل قدرت های حاكم هستیم. ولی دین الهی راه دیگری را به ما معرفی می‏كند. كربلا كه متمّم و مكمّل دین است. برای این به وجود آمده است كه هر چیزی را در جای خود قرار دهد، كربلا به ما آموزش می‏دهد كه اگر مردم از مرزها و دیواره‏های مرگ بگذرند، پوچی حاكمان، در عنان گسیختگی‌شان روشن می‏شود و لذا حاكمیّت برای ملتی كه از مرزهای ترس بگذرند، حاكمیّت عنان گسیخته نیست، ولی حاكمیّت هست و دیگر آن حاكمیّت، یك حاكمیّت دنیوی صِرف نیست، چون وقتی قدرت‌ها و حكومت‌ها از ارتباط با آسمان خالی شدند خودشان خدایی خواهند كرد و حسین(ع) آمد تا چنین فاجعه‌ای را گوشزد كند و حاكمیّت بر بندگان خدا را در راستای هرچه بیشتر بندگی حاكمان، شكل دهد. عاشورا اعتراض به همة حكومت‌هایی است كه برخلاف برنامة الهی بر مردم حكومت می‌كنند و در سایة امن سكولاریسم ادامة حیات می‌دهند، در حالی‌كه حق حاكمیّت از آن خداست و حكومت از آن جهت كه یك نحوه تصرف در امور مردم است، حق الهی است جهت سعادت مردم. حكومت با سرنوشت مردم سروكار دارد و خداوند در این مورد بی‌تفاوت نبوده تا هر حاكمی فكر كند حق حكومت دارد.
این كه می‏گویند شیعه، حكومت نهایی زمین را به عهده می‏گیرد، شما از همین الان می‏توانید تلألؤهایش را مشاهده كنید، چه ما باشیم و چه نباشیم تئوری آینده جهان تئوری حذف قدرت های عنان گسیخته است. هم اكنون به دموكراسی حاكم بر جهان نظری بیندازید، هنوز پانصدسال از عمر لیبرال دموكراسی نگذشته‌است ولی می‏بینید كه چگونه در مهد دموكراسی، یأس از دموكراسی خودِ جهان غرب را فرا گرفته است. امروزه دانشمندان غرب به دموكراسی، بی‌وفا و بی‌اعتماد شده‏اند. می‏گویند دموكراسی را با تمام وجود ایجاد كردیم و تمام ساز و برگ‏های آن را در نظام اجتماعی مان محقق نمودیم و تمام عوامل اجرای دموكراسی را فراهم كردیم و مردم را به رأی دادن تشویق نمودیم، اما نتیجه عكس آن چیزی شد كه ما به دنبال آن بودیم.(91) حرفشان این است كه؛ ما گفتیم حالا كه شاهان عنان گسیخته، هوس خودشان را حاكم می‏كنند، ما رأی مردم را اصل می‏گیریم تا مقابل دیكتاتوری حاكمان بایستیم! اما امروز حرفشان چیست؟ می‏گویند ما امروز به اسم دموكراسی با هوس‌های سرگردانی كه در اختیار اربابان تبلیغات و تراست‌های رسانه‏ای است روبه‌رو شده‏ایم! و راستی مگر دموكراسی امروز جهان غیر این است؟
بحث بر سر این نیست كه مردم حقوقی دارند و باید به آن حقوق وفادار بود، بلكه بحث این است كه آنچه در مهد دموكراسی واقع شد و حقوق بشر را مقابل حقوق الهی قرار دادند، نتیجه عكس داد چون قدرت سیاسی را نباید از اخلاق و شریعت تفكیك كرد. پس متوجّه باشید كه آینده جهان، آینده حفظ این دموكراسی برای زمینیان نیست. به طور كلی آیا این آرمان در دموكراسی بود كه اگر مردمِ عاقلِ فهمیده، رأی بدهند، رأی این‌ها بهترین نظر است؟ این طرح در مجموع و به ظاهر حرف قابل قبولی است، ولی از خودشان نپرسیدند نفس امّاره را چگونه در این طرح كنترل كرده‏اند و راستی اگر رأی مردمِ عاقلِ فهمیده مطرح است كه این همان اریستوكراسی اصلی است كه قبلاً بود ولی توسط اَشراف، خراب شد. قبلاً اساس حكومت‌ها این بود كه می‏گفتند متفكران جامعه گرد هم جمع شوند و تكلیف جامعه را تعیین كنند، این روش خوبی بود ولی در نهایت چگونه شد؟ اشراف و سرمایه‌دارها جای متفكرین نشستند و اریستوكراسی یعنی اشرافی گری به وجود آمد، بعد گفتند حالا كه این طرح جواب نداد، پس تحت عنوان دموكراسی همه مردم برای تعیین نظام حكومتی و تصمیمات كشور رأی بدهند و می‏بینید كه نتیجه چه شد.
آری الهی بودن حكومت با مقولة نظارت مردم بر حكومت دینی و پاسخ‌گو بودن حكومت و حق سؤال از حكومت دینی هیچ مغایرتی ندارد، اتفاقاً كربلا ثابت كرد حكومتی كه هیچ مشروعیّت الهی ندارد نمی‌تواند صادقانه خادم مردم باشد و ملزم به رعایت عدالت و حقوق مردم نیست. اساساً حق انتقاد به حاكمان، یك حق دینی است و نه یك حق سكولار، این همان امر به معروف و نهی از منكر است. ولی تئوری دموكراسی مدعی رعایت حقوق مردم هست ولی در عمل پیرو نفس امّاره می‌باشد. یكی از آقایان تحقیق كرده بود كه ریگان رئیس جمهور امریكا چهار میلیون دلار به فیلم بردار صحنه مناظره بین خود و رقیبش داد و در نتیجه بر رقیبش پیروز شد، به این صورت كه در فیلم به كمك نور و زاویه تصویر برداری، ریگانی كه چندین سال از رقیبش پیرتر و واخورده‏تر بود، جوان‏تر و با نشاط‌تر نشان داده شد. امروز در دنیا مبنای رأی مردم همین طور است و شاید شما در كشور خودمان آن جایی كه ملاك های دینی ضعیف شود، نمونه‏هایی از این نوع رأی‌دادن‌های سرگردان را سراغ داشته باشید.
دموكراسی در تئوری به ظاهر بد نیست، اما در عمل وقتی انسان در تربیت دینی قرار نگیرد و نفس امّاره كنترل نشود، همین است كه می‏بینید، برای مردم اندیشه می‏سازند تا بر اساس نظر ارباب تبلیغات رأی بدهند، چون مردم در وَهْم‌اند و از مرز ترس از مرگ نگذشته‏اند؛ تأكید ما این است كه جامعه باید به جایی برسد كه از مرزهای ترس از مرگ بگذرد تا سرنوشتش به دست خودش باشد. نظام بشری حكومت می‏خواهد ولی اگر حكومت عنان گسیخته باشد، مردم پوچ و بی خود می‏شوند. مگر امروز مردم دنیا گرفتار «پوچی» نیستند؟ بشریّت از پوچی بدش می‏آید ولی حاكمیّت عنان گسیخته به گونه‏ای است كه پوچی می‏آورد، اگر حاكمیّت هم نباشد، همه عنان گسیخته می‏شوند، بنابراین ما در آینده حاكمیّتی می‏خواهیم كه عنان گسیخته نباشد و مسلم آیندة جهان متعلق به حسین(ع) است، چون بقیة طرح‏ها با همه ظاهر فریبی‏اش امتحان شده است.