تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

جلسه اوّل، (انتخابی فوق رسم زمانه)

بسم‌الله‌الرحمن‌‌الرحیم
﴿ اَلسَّلامُ عَلَی‌الْحُسَین وَ عَلی عَلیّ‌‌بْنِ‌الْحسَینِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسْینِ ﴾
﴿ وَ اَعْظَمَ اللَّه اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَیْنِ(ع) ﴾
﴿ وَجَعَلَنا واِیّاكُمْ مِنَ الطّالبین بِثارِه مَعَ الاِمامِ الْمَهْدیّ مِن آل‌مُحمّدٍ(ع) ﴾
از خداوند می‏خواهیم ما را به فرازی از شعور وحكمت حسینی برساند تا هم معنی آن نهضت و حكمت بزرگ را بفهمیم، و هم عزاداری‌های خود را به اوج برسانیم و در راه اتّحاد بیشتر با مقام والای اباعبدالله(ع) به حیات نوینی دست یابیم.
قصد داریم به لطف خدا در چند جلسه‏ای كه در پیش داریم نگاهی به نهضت اباعبدالله(ع) از زاویه شرایط اجتماعی و فرهنگی آن زمان بیندازیم؛ می‏خواهیم به شرایطی بنگریم كه بسیار پیچیده است و احتیاج به تأمل زیادی دارد.
اصلاً از خود بپرسیم: فرهنگ امویِ معاویه از كجا ریشه گرفته است؟! و چه می‏خواهد بگوید؟! و چرا بسیاری از صحابه و تابعین مانده‏اند كه چگونه با آن مبارزه كنند؟! اگر چه حرف همة آنها این بود كه: «فرهنگ معاویه پسندیدنی نیست»، امّا حرف دیگرشان هم این بود كه: «چاره‏ای هم جز پذیرفتن آن نیست». این چه فرهنگی بوده كه این‌چنین نخبگان‌ جامعه را مرعوب ومنكوب خود كرده و طوری خود را نمایانده كه گویا مقابله با آن غیرممكن است وتنها اباعبدالله(ع) بود كه آن زمان در خود توان مقابله با آن فرهنگ پیچیده را دید و موفق هم شد. گفتنی است ‌كه امام(ع) همة جوانب را می‏شناسند؛ به همین جهت تحلیل امام غیر از تحلیل سیاست‌مداران آن زمان است(4) و برای شناخت آن فضا، باید معاویه‌شناسی كرد تا بیشتر به عمق نهضت حضرت سیدالشهداء(ع) در كربلا پی‏برد.
قبل از اسلام؛ جنگِ فرهنگ جاهلیت اموی در مكّه با بنی‌هاشم بود و این دو به عنوان دو رقیب در صحنه‌های سیاسی و اقتصادی رو در روی هم بودند. ولی با ظهور اسلام و نهضت اسلامی آن مقابله و رقابت به ظاهر بی‌رنگ شد، امّا همین فرهنگ جاهلیت اموی، وقتی به شام می‏آید و با فرهنگ جدیدی به نام فرهنگ رُمی، تركیب پیدا می‏كند، دیگر آن فرهنگ جاهلیت ابوسفیانی بی‌رنگ شده نیست، بلكه تبدیل به فرهنگ «امویِ رومیِ» معاویه‌ای می‏شود.(5)
شام محل تفكّر رومیان است و روم فرهنگ خاصّی دارد، فرهنگی كه حتّی وقتی پس از چهار قرن مسیحیت را پذیرفت، بیش از آنكه رنگ مسیحیت را به خود بگیرد، رنگ خود را به مسیحیت زد. و در نهایت هم همین فرهنگ رومی حتّی بعد از 9 قرن حضور مسیحیت در آن اروپا، مسیحیت را حذف كرد و فرهنگ رنسانس را با برگشت به اومانیسم تأسیس نمود. اصلاً اومانیسم، كه محور فرهنگ امروز اروپا است یعنی «آداب رومی»، یعنی آدمیّتِ رُمی. آدمیّتی كه به‌جای خدا، انسان محور عالم است.