امام پس از رسیدن خبر شهادت مسلمبنعقیل(ره) خواستند نهضت خود را از هر انگیزه غیر الهی پاك كنند. امام نگفتند من به طرف كوفه نمیروم، بلكه به اصحاب گفتند: شما برگردید. اگر مسئله صِرف حاكمیّت كوفه بود كه بهتر بود این اصحاب هم با امام بیایند. امام در موقعی كه از مكّه بیرون آمدند فرمودند: «مَنْ كانَ فینا باذِلاً مُهْجَتَهُ مُوَطِّنًا عَلی لِقاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا»(45) (كسی كه میخواهد خون قلبش را بذل كند، با ما بیاید). تا هركسی در جبهة حسین(ع) میماند، شهادت را تماماً خود انتخاب كند نه اینكه انگیزة دنیایابی او را به این مسیر كشانده باشد، و حال شرم برگشتن داشته باشد، و نه یك تعهد عصبی آغشته به غیرت جاهلی انگیزه این همراهی باشد. چراكه این نهضت باید خالصترین نهضت بماند، چون با ناخالصترین جبههها كه آلوده به ریا و نفاق است روبهرو هستند. و خلوص و تقوا، شرط پیروزی بر نفاق و ریا است و جبهة حسین(ع) با چنین خلوص و تقوایی تا قیام قیامت عامل پیروزی بر ریا و نفاق شد، زیرا كه هر چیز به اندازهای كه خلوص در آن حاكم است، خدایی است، و هر چیزِ خدایی، چون خدا باقی و پایدار است.
اگر میخواهید قلبتان با امام متحد شود، باید مطمئن شوید كه ناخالصترین جبهة ممكن، جبهة یزید است، و خالصترین جبهة ممكن، جبهة امامحسین(ع) است، در این باره روایت داریم كه همة ائمه در جبهة حق و دشمنانشان در جبهة باطل هستند، هر راه حقّی هست، در جبهة حسین(ع) است و فقط با روش حسینی میتوان با دشمن مقابله كرد. بنده فكر میكنم امام خمینی(ره)؛ بسیار شبیه امامحسین(ع) عمل كردند و لذا در هیچ جبههای شكست نخوردند. به عنوان مثال: در بحث انجمنهای ایالتی و ولایتی و بحث كاپیتولاسیون و...، امام پیروز شدند. اینكه هنوز نهضت اسلامی ما دشمنبرانداز است به جهت حاكمیّت روح حسینی در این نهضت است. زندان رفتن و تبعید شدن امام(ره) را شكست مپندارید، چراكه ملاك پیروزی به اندازه عقبنشینی دشمن از طمع خود است، نه به اندازه زخم برداشتن بدن ما. ببینید آیا توانستید سنّت الهی را حاكم كنید یا نه؟