تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

حسین(ع) و اثبات قداست‌ خود

حسین(ع) می‏خواهد نشان دهد كه وقتی فكر مقدّس كشی و قداست زدائی در صحنه بیاید، همه بشریّت هلاك می‏شود چون بشر گرفتار زمین می‏شود. او می‏خواهد نشان دهد روحیه‏ای كه در سقیفه شروع شد، كارش به این‌جا رسید كه یك انسان مقدّس و متعالی را كشت. پس حسین(ع) باید دو كار انجام دهد اول این‌كه ثابت كند كه او یك انسان مقدّس و متعالی است، دوم این كه به جامعه بگوید شما آن‌چنان شده‏اید كه من را می‏كُشید. آیا صحبت های حضرت را در ظهر عاشورا خطاب به لشكر عُمر سَعد دیده‏اید، می‏فرماید آیا زیر این آسمان غیر از من، پسر پیغمبری وجود دارد؟ بعد شروع می‏كند به نام‌بردن بعضی از افراد لشكر عمرسعد و سؤال كردن، كه آیا شما نشنیده‏اید كه پیامبر(ص) فرمودند: حسن و حسین دو سید شباب اهل جنت‌اند؟ و بدین وسیله می‏خواهد ثابت كند كه من مقدّس‏ترین آدم زیر این آسمان هستم. اگر خوب فكر كنید به این نتیجه می‏رسید كه امام معصوم كه مأمور هدایت جامعه است می‏خواهد بگوید ای مردم! خطری شما را تهدید می‏كند كه كارتان به جایی می‏رسد كه قداست‏كشی می‏كنید. ما امروز هم باید بسیار هوشیار باشیم، اگر دیدید كه در جامعه، انسان‌های مقدّس واقعی با بقیه افراد برای شما ارزششان مساوی است، باید بدانید نطفه حسین كشی در این جامعه شروع شده است به همین علت است كه امام خمینی(ره) می‏فرمودند: نگذارید رزمندگان، در ادارات مورد بی مهری قرار گیرند. این هشدار دادن به همان خطر است، روحیه و فرهنگی كه مقابل فرهنگ یزیدی می‏ایستد، آمده است تا مقدّسات حفظ شود حتی اگر كار به جایی كشیده شود كه خودش باید در صحنه نمایش كشتن مقدّسات، بازیگر اصلی گردد، همه بشریّت حیران هستند كه چگونه می‏شود عده‏ای، این آدم‌ها را با این خصوصیات بكشند، این‌ها چه كار كردند؟
دكتر ادریس حسینی، استاد تاریخ (اهل تونس) در كتاب «راه دشوار هدایت» می‏گوید: من در زمانی كه سُنی بودم در حین خواندن تاریخ كربلا یك دفعه متوجّه شدم كه راستی چرا این‌ها را كشتند؟ یعنی امام‌حسین(ع) كاری كرده است كه حتی یك انگیزه ضعیف برای كشتن خودش در دشمن باقی نگذارد، تا آن‌جا كه در سخنانش به لشكر عمرسعد می‏فرماید: «اگر می‏خواهید بر می‏گردم». نه این‌كه من از حسین بودنم بر می‏گردم، ولی من نیامده‏ام جنگ كنم، شما مرا دعوت كردید، آمده‏ام، اگر می‏خواهید بر می‏گردم نه یعنی از این‌كه یزید بد است و من آمر به معروف و ناهی از منكرم، بر می‏گردم، خیر، حسین‏(ع) طوری عمل می‏كند كه دشمن نتواند بگوید چون حسین و یارانش می‏خواستند به شهر ما حمله كنند مقابل‌شان می‏ایستیم. یعنی امام‌حسین(ع) می‏خواهد به تمام معنا، دشمن را خلع سلاح كند از این‌كه انگیزه مقدّسی در آن‌ها بماند، حتی به اندازه‏ای كه بگویند كه چون حسین می‏خواست به شهر ما حمله كند ما جلویش را گرفتیم. جبهه مقابل اباعبدالله‏(ع) به كمك نور حسینی(ع) به ذلّتی رسید كه ظلمت محض شد. یا بگو ظلمت محض بودنش نمایان شد تا بشریّت در تحلیل‏های خود از خود بپرسند: چگونه می‏شود كه یك جامعه تا این حدّ از سقوط پیش ‏رود؟
دكتر ادریس‌حسینی می‏گوید: پس از این‌كه‏ این سؤال برایم پیش آمد یك مرتبه تكان خوردم و جدّم حسین مرا شیعه كرد. كربلا مرا شیعه كرد. چطور می‏شود حسین(ع) كاری بكند كه هزار و اندی سال بعد، یك تونسی به این مرحله برسد؟