تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

شمشیر یزید در اسارت حسین‏(ع)

علت این‌كه بعضی‏ها در تحلیل واقعه كربلا مانده‏اند و یك بُعدی به آن می‏نگرند، كه بالاخره امام‌حسین(ع) می‏خواست كشته شود و یا می‏خواست حكومت كند، به این دلیل است كه متوجّه نیستند حسین(ع) نمی‏خواهد خود را به كشتن بدهد ولی طوری عمل می‏كند كه اسلحه‏ها مجبورند به حسین(ع) نزدیك شوند. مثل دو نفر قلدر نیست كه به جنگ همدیگر رفته باشند تا آن كه زورش بیشتر است تسلیم كسی شود كه زورش كمتر است. چراكه فرهنگ زور، با زور كنار می‏آید و شما در تاریخ دیده‌اید كه یزید از عبدالله‌بن‌زبیر نترسید چون عبدالله‌بن‌زبیر خود یزیدی است ضد یزید. همان‌طور كه آمریكا از قدرت‌هایی كه با او هم افق‌اند، نمی‌ترسد، آنها خودشان یك آمریكای ضد آمریكا هستند و عموماً مرعوب آن قدرتی می‌شوند كه قدرتش از آن‌ها بیشتر است و به آن پناه می‌برند. ولی امام خمینی(ره) این‌گونه نیست و دفاع هشت‌ساله نشان داد كه شیعه مرعوب اسلحه‌ها نمی‌شود و در مقابل آن‌ها به سجده نمی‌افتد. این‌جاست كه اسلحه‏ها مجبورند نزدیك شوند و تن‏ها را بشكافند و سرها را بِبُرند، تامعلوم شود كه از آن‌ها كاری بر نمی‏آید و ایجاد ترس - كه همه قدرت اسلحه‏هاست - جایی در حكمت حسینی پیدا نخواهد كرد. خوب دقت كنید؛ حسین(ع) خودش را فقط یك تن یا یك بدن در برابر چهل بدن یا چهل هزار بدن نمی‏بیند، بلكه حسین‏(ع) یك حكمت است و تمام تقاضای حسین(ع) در شب و روز عاشورا در آن همه نیایش این است كه خدایا موفقم كن كه آنچه را باید بكنم، بتوانم انجام دهم. خیلی سخت بود كاری كه حسین(ع) انجام داد. جبهه نبرد حضرت را مجسّم كنید؛ حضرت یك بار حمله می‏كنند و لشكر دشمن را می‏شكافند و تا شریعه فرات جلو می‏روند. در همان حمله اول است كه یك تیر به دهان مباركشان می‏خورد و تیر دیگری زیرگلوی‏شان، ولی این‌ها برای حسین(ع) چیزی نیست، حضرت بر می‏گردند با خیامشان صحبت می‏كنند، دوباره به میدان می‏روند. در همین موقع یك دعای طولانی می‏خواند گویا امیر مؤمنان است كه دعای طولانی كمیل را زمزمه می‏كند. اسمای حسنای الهی را می‏خواند، او چه می‏خواهد؟ امام‌حسین(ع) می‏خواهد كه بتواند حكمت خودش را محقق بكند، كاری كه در عصر عاشورا می‏خواهد انجام بدهد بسیار بزرگ است و خود امام می‏فهمد كه چه می‏خواهد انجام بدهد. بدن مباركشان مورد اصابت 33 تیر قرار گرفته و 34 زخم شمشیر را بر بدن دارند. یكی از تیرها به سینه مبارك حضرت خورد، حضرت دیدند از جلو نمی‏شود بیرون كشید، ناچار از پشت تیر را بیرون كشیدند. پس از آن سنگ بزرگی به پیشانی مبارك حضرت برخورد كرد كه خون از آن پیشانی قدسی جاری گردید، پیراهنشان را به طرف بالا كشیدند تا خون‌ها را پاك كنند در این هنگام تیری به زیر نافشان اصابت می‏كند، ولی می‏بینید كه این قدر قدرت و تحرك دارند كه وقتی رفتند با حرم خداحافظی كنند، عُمر سَعد به لشكریانش می‏گوید: اگر برگردد، میمنه و میسره‏تان - یعنی تمام لشكرتان - را در هم می‏پیچد، پس همگی به او حمله كنید. امام در این حالت از خداوند تقاضا دارد كه بتواند آن كاری را كه باید انجام دهد، انجام دهد. برای همین هم اصلاً اسلحه‏ها در برابر امام‌حسین(ع) چیزی نیست. آری اسلحه‏ها را برای ترساندن ساخته‏اند، نه برای بریدن، و حالا در صحنه كربلا بریدند و شكافتند ولی نترساندند و كربلا یعنی: «ماورای ترس دروغین اسلحه‏ها آنچه باید اراده شود، اراده شود» این كار بسیار مشكلی است. ما كسی را نمی‏شناسیم كه در كارهای بزرگ، بدون مكتب حسینی آنچه را كه می‏خواهد انتخاب كند، انتخاب كند. بلكه همیشه انسان بر اساس شرایطی كه دشمنان ایجاد می‏كنند انتخاب می‏كند، و این مسئله حتی آن وقتی هم كه پیروز می‏شود وجود دارد.
در شرح حال لنین داریم كه هنرش این بود كه دائم انتخاب خود را عوض می‏كرد، اصلاً در ابتدا او بنا نداشت حكومت ماركسیستی ایجاد كند، ولی او در همان اوایل نهضت بلشویك‌ها حساب كرد كه باید تغییر نظر بدهد و نظر به حكومت ماركسیستی كرد. این صفت همه است، فقط مخصوص لنین نبود. فقط كسی كه می‏خواهد فوق قصه های زمانه زندگی كند، این‌گونه عمل نمی‏كند. اسلحه‏ها مال بدن‌ها هستند و حسین(ع) بدن‌ها را مقابل خودش نمی‏بیند. این یك مأموریت الهی است كه ما به اندازه نزدیك شدن به حسین‏(ع) در آن مأموریت الهی با او شریك هستیم، ان‌شاءالله.
در جلسه قبل عرض كردم كه با حسین(ع)، وحدت شخصیت پیدا كردن، قصه كربلاست و راه نجات هم همین است. در بحث‌های عرفانی، بحث خوبی به نام «انتخاب آزاد» داریم ما معتقدیم كه غیر از معصوم كسی نمی‏تواند انتخاب آزاد بكند و بقیه به اندازه‏ای كه به معصومین نزدیك شوند، می‏توانند انتخاب آزاد بنمایند. یك نمونه ساده آن وقتی است كه آمریكا كشور ما را محاصره اقتصادی كرد، دیدیم كه چگونه راحت روی پایمان ایستادیم، چون امام‌خمینی(ره) فرمودند: «ما به حسین(ع) اقتدا می‏كنیم» و عرض كردیم كه ما شیعیان، ناخود آگاه در عالَم اتحاد با امام‌حسین(ع) نفس می‏كشیم و متوجّه این نكته نیستیم.