وقتی صراط مستقیم خانهنشین شود، برترین ارزشها -یعنی اماممعصوم- بیارزش میشود و فرهنگ باطل خود را حق جا میزند. ارزشهای دروغین آبرو میگیرد، و مذاهب بیشمار جانشین مذهب حق میشود، و هر گروهی قداست مییابد، زیرا عدهای آمدهاند و میگویند هیچ چیز مقدّس نیست، و در این راستا، صراطهای مستقیم بهوجود میآید، چون صراط مستقیم خانه نشین شده است، و حكمت حسینی شوریدن برهمة این حیلههاست. و لذا آنها را در كاخهای روشنفكری خود رها میكند تا جدا از مردم در تنهایی ذهن خود، بریده از روح معنوی صراط مستقیمِ دین، فرمایش بفرمایند كه: «دین قبض و بسط دارد» و نتیجه بگیرند، چون همه آنچه از مفهوم دین داریم بشری است، و بشر هم كه قداست ندارد، پس همه آنچه از دین تتبّع شده است غیر مقدّس است، و آخر الامر میخواهند هیچ چیز غیر از خودشان مقدّس نباشد، و این قصهای جدید نیست. قصّه قداستزدایی در دین پیشینهای دیرینه دارد، و دشمن گاهی علنی حمله میكند و گاهی هم به زبان دوست. عمدة نظر دشمن این است كه به نتیجهای كه میخواهد برسد و آن نفی هرگونه قداست از جامعه اسلامی است. و مسلّم در این حال، دشمن اسلام آنكه را و آنچه را میخواهد قداست میبخشد.
معاویه؛ فرزند فرهنگی است كه كینه و عصبیت جاهلی عرب را با فرهنگ بَزَككردة نیهیلیستیِ اومانیستیِ رُمی تركیب نموده و اساسیترین و مبناییترین دشمنی را با اسلام نموده و دقیقاً به مقابله با تمام اسلام آمده است، و حسین(ع) با چنین معاویهای مبارزة خود را شروع كرد. امروز هم راه مقابله با غرب و حیلههای قداستزدای آنها جز از راه حسین(ع)، یعنی عشق به حق و پاكبازی در راه دین نیست، و این راهی است كه جانها را آفت ناپذیر، و حیات را پرنشاط، و دشمن را مأیوس میكند. عمده آن است كه نهضت و حكمت امامحسین(ع) را درست بشناسیم تا به راحتی بتوانیم به آن دلبستگی پیدا كنیم. در اینجا نمیخواهیم به نهضت حضرت سیدالشهداء به صورتی گسترده و جزء جزء، نظر كنیم. فرض آن است كه عموماً شیعه میداند امام(ع) چه كرد؟ بحث بر سر آن است كه آنچه را حضرت انجام دادند بفهمیم و معنی آنرا بیشتر متوجّه شویم، به همینجهت میگوییم معنی آن نهضت را برای نجات امروزمان میتوانیم درك كنیم، و همین امروز از پوچیها وآفات فكر معاویهای دوران مدرن، نجات یابیم.