تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

نه تحریك عصبیت، نه قبول زبونی

عبیداللّه خطاب به حضرت زینب‏‏(س) گفت: «خدا را شكركه شما را رسوا كرد و نشان داد كه آنچه می‏گفتید دروغی بیش نبود - یعنی كلّ نبوّت شما یك حیله بود-».(56) برای ستمكاران، كه جز زور پشتوانه‌ای ندارند، هیچ چیز خردكننده‏تر و دردناك‌تر از آن نیست كه قدرتشان ناچیز انگاشته شود. در این هنگام پیام رسان كربلا به سخن آمد. تو گوئی تا كنون هیچ اتفاقی نیفتاده است نه مردان آنان كه بهترین انسان‌‌ها بودند، كشته شده‏اند و نه او را به اسیری گرفته‏اند و نه این مردی كه این زن می‏خواهد پاسخش را بدهد به یك اشاره می‏تواند او و همه كسانی را كه با او هستند، نابود سازد. حضرت زینب‏‏(س) گفت: سپاس سزاوار خدایی است كه ما را به محمّد(ص) گرامی داشت - یعنی نگاه به نبوّت، اصل است - و ادامه داد، جز فاسق دروغ نمی‏گوید، جز بدكاره رسوا نمی‏شود و آن، ما نیستیم، دیگرانند.(57)
همة اصرار ما در این سلسله مباحث، این است كه شناخت حكمت حسینی بسیار مشكل است. امام‌حسین(ع) نه انگیزة تحریك عصبیت را به دشمن می‏دهد، و نه زبونی را برای خود می‏گذارد. این كار بسیار دقیق و سختی است. ما بعضی وقت‌ها چند فحش و ناسزا به دشمن می‏گوییم تا از این طریق، عزّت خود را حفظ كنیم. در حالی كه چنین چیزی در روش كربلا و امام‌سجاد(ع) و حضرت‌زینب(س) و امّ‌كلثوم و بقیة اصحاب كربلا نیست. من نمی‏دانم چی هست ولی خودتان دقّت كنید تا ببینید. همین‌جا دقّت كنید حضرت زینب‏‏(س) در این جواب‌ها؛ نه زبون‏اند و نه چاپلوس، و نه التماس می‏كنند كه دیگر ما را نكشید. هم عزّتشان را حفظ می‏كنند، هم مثل گروه‌های آنارشیست، بی‌باكی بی‌جا از خود نشان نمی‏دهند و نه قلدری می‏كنند كه روح تعادل و حكمت را از نهضت حسینی بگیرند. و این است كه هركس به روش اباعبدالله(ع) حركت كرد حتماً پیروز است چون اصولاً روش حضرت، روش خاصی است. روشی كه جنگ بین حق است و باطل نه جنگ بین ما و دشمن؛ ما هیچ‌كاره‏ایم. امام‌حسین(ع) با دشمن به نحوی برخورد نمی‏كنند كه جنگ بین ما و دشمن باشد، در چنین روشی اصلاً شكست معنی نمی‏دهد.
حضرت زینب‏‏(س) اصلاً احساس شكست نمی‏كنند. نه این‌كه به اصطلاح صورتشان را با سیلی سرخ نگه داشته باشند، بلكه در حكمت حسینی و روش حسینی شكست معنی نمی‏دهد و همواره پیروزی است حتّی در كسوت اسارت و در بین دشمنانشان. ما تا قلب حسینی پیدا نكنیم، نمی‏توانیم این‌گونه زندگی كنیم كه شكست در زندگیمان معنی ندهد. امام خمینی‏(ره) كه خدا با فاطمه زهرا‏(س) محشورشان كند ، به امام‌حسین(ع) اقتداء كرده بودند و لذا می‏بینیم كه هرگز احساس شكست در ایشان وجود نداشت.
پسر زیاد كه نه حكمت حسینی را می‏شناسد و نه اسلام را می‏فهمد تا تربیت شدگان اسلام را بشناسد، دید گردنی را كه می‏خواست خم كند، راست تر ایستاد. برای بار دوم خواست زینب را با شكستی كه قابل لمس باشد روبه‌رو سازد، تا همه قافله اُسرا را شكسته باشد، گفت:«دیدی كه خدا با برادرت چه كرد؟» حضرت زینب‏‏(س) فرمود: «ما رَأَیْتُ اِلاَّ جَمیلاً» از خدا جز خوبی ندیدم. برادرم و یاران او به راهی رفتند كه خدا می‏خواست. آنان شهادتِ با افتخار را برگزیدند و بدین نعمت رسیدند. اما تو ای پسر زیاد! خود را برای پاسخ به آنچه كردی آماده كن! (یعنی جنگ بین ما و شما نیست، جنگ بین تو و خداست).
ببینید حضرت زینب‏‏(س) چگونه جبهه را تغییر می‏دهند؛ اگر آنها حق نبودند، نمی‏توانستند این‌گونه به صحنه بیایند، و حالا كه حقّ‏اند، پس خودشان كاره‏ای نیستند.
به نوع نگاه حضرت دقّت كنید. نگاهی است كه ابداً شكست نمی‏بیند چراكه در روش حسینی فرد در صحنه نیست تا شكست مطرح باشد، خدا مطرح است و دشمنان خدا؛ و در جبهه‌ای كه خدایی است، شكست وجود ندارد و لذا شما هیچ احساس ضعف و شكستی در اسیران كربلا نمی‏بینید. حالا اگر شما در جبهه‏ای وارد شدید كه احساس شكست در آن وجود دارد، بدانید كه چنین جبهه‏ای حسینی نیست و در حقیقت جبهه اسلام نیست. عمده آن است كه ما بدانیم در چه صورتی همیشه شكست می‏خوریم. دشمن با روش‌های خود، شكست را اوّل در جان ما به ما می‏چشاند، آن وقت ظهور بیرونی‏اش این است كه می‏گوییم اشتباه كردیم و از دشمن تقاضای عفو و گذشت می‏كنیم.
دشمن در جبهه كربلا می‏خواهد حسینیان در درون خودشان احساس شكست كنند ولی می‏بینید این جبهه آن‌چنان به حق آراسته شده است كه باطلی و در نتیجه شكستی در او راه ندارد. حضرت ‌زینب‏‏(س) فرمودند: ای پسر زیاد! خودت را برای پاسخ به آنچه كردی آماده كن. یعنی خودت باید مسئله‏ات را با خدا حل كنی واما این‌كه من هنوز می‏توانم بگویم كه مسئله‏ات را با خدا حل كن، نشانه این است كه من هنوز زنده‏ام و تو مرده‏ای.