تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

جلسه هشتم، (كشته‌شدگانی كه فرمان می‌رانند)

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
﴿ اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا اباعبدالله وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ ﴾
﴿ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللّهِ اَبَدًا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ ﴾
﴿ وَلاجَعَلَهُ اللّهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ ﴾
سلام بر تو ای اباعبدالله! ای پدر همة بندگان خدا، و سلام بر همة آن روح‌های بزرگی كه بر ساحت تو فرود آمدند! سلام الهی از طرف من تا قیام قیامت بر تو باد! و خدا نكند این زیارت و ملاقات با مقام منیع شما برای من آخرین تجدید عهد و زیارت باشد كه ما تا آخر بر عهد با شما پایداریم و بدان نیازمندیم.
جمع عزیزی در كربلا دست به دست هم دادند تا صحنه‏ای بیافرینند كه انسانیّت تا قیام قیامت از آن، شربت زندگی و حیات طیّب بنوشد و برای خود معنویت ذخیره كند و معنی خودش را در همه عرصه‌های زندگی، چه در جنگ و چه در صلح، از دست ندهد.
جبهه‌ای به پایداری همة زمان‌ها
گفتیم كه حضرت اباعبدالله(ع) همة تلاششان این است تا جبهة حقّی را به تمام معنا به صحنه بیاورند كه تا قیامت بقاء و نفوذ داشته باشد. چون حق، همیشه حق است و ماندنی. حق، یعنی حَقَّقَ؛ یعنی عدم نابودی. حق؛ یعنی نفوذ مطلقی كه عرصة حادثه‌ها و تاریخ را می‏شكافد و جلو می‌رود. حق؛ یعنی بقاء. حق؛ یعنی كمال مطلق، چون عدمْ نقص است و وجودْ كمالِ مطلق است و حق یا وجود مطلق؛ كمال مطلق و عین بقاء و عین وجود است. بنابراین هر چیزی به اندازة حق بودنش باقی و نافذ است و حضرت اباعبدالله(ع) تمام آن دقّت‌ها و تلاش‌ها را كردند تا یك جبهة حقِّ محض به‌وجود بیاورند، چون در متن جبهه‏ای كه حقّ محض هست، كمال، بقاء، نفوذ، هدایت و رحمت نهفته است. چنین جبهه‏ای را در هیچ ‌جا غیر از كربلا نمی‏بینید. بقیة جبهه‌ها به اندازه‏ای كه به كربلا نزدیك‏اند، حق‌اند.(54)
در صحنه‌های تاریخی در كجا سراغ دارید جبهه‏ای را به گونه‏ای ترتیب دهند كه هیچ انگیزة حقّی برای دشمن نباشد، و هیچ ناخالصی در آن جبهه نماند، حتّی جبهه‌هایی كه در صدر اسلام بوده است؟(55) آنها هم به اندازه‏ای كه به كربلا نزدیك هستند، حقّ هستند. در این‌جا معنی و مفهوم آن روایاتی كه می‏گوید: «اگر بین رفتن به كربلا و حج (غیر واجب) مخیّرید و فقط یكی ازآن دو را می‏توانید بروید، به كربلا بروید» روشن می‏شود.