ما گاهی به چیزهایی كه هیچ پایهای ندارد خوش بین میشویم، این بهجهت نشناختن كربلا است، همچون عُبیداللهبنزیاد كه میگفت: خدا ما را بر شما پیروز كرد، به این روحیه اصطلاحاً «اكنونزدگی» میگویند، فقط حالا را دیدن صفت كودكان است. روح جدا شده از حسین(ع) روح اكنونزده و خوشبین به حالِ زود گذر است. روح حسینی، عمیق نگاهكردن به حادثههاست، این حسین(ع) است كه میبیند در متن این شهادت، همة ابعاد حیات نهفته است، لذا به خواهر گرانقدرش میفرمایدكه زمانی نمیگذرد كه شما با احترام به وطنتان بر میگردید، و دیدیم كه همینطور شد. مگر یزید نگفت كه خدا عبیدالله را بكشد من كی گفتم حسین(ع) را بكشد، اگر پسر خودم كشته شده بود بهتر از این بود كه حسین(ع) كشته شود؟ البته دروغ میگفت. ولی نهضت حسین(ع) آنچنان است كه یزید را به «غلط كردن» میاندازد، یعنی به پوچشدن، چون این نهضت فوق اكنونزدگی است. حالا ممكن است انسان سادهای همچون عبداللهبنعمر پیدا شود و بگوید كه اینها خوب هستند، یزید كه كاری نمیخواست انجام دهد و عدّهای بدبختتر هم گفتند خوب حالا دیگر یزید توبه كرده است. مگر ندیدید وزیر امور خارجه آمریكا در رابطه با برخورد آمریكا در كودتای 28 مرداد سال 1331 به «غلطكردن» افتاده است و مدعیاند ما اشتباه كردیم كه دولت قانونی مصدق را سرنگون كردیم، هر چند دروغ میگوید، مثل یزید كه دروغ میگفت. ولی شما این عزّت را از بسیجیهایتان دارید كه در مكتب حسین(ع) پروریده شدهاند، نه از آن روشنفكرانی كه به آمریكا سجده میكنند. شما هم قدرت نهضت حسین(ع) را ببینید كه میتواند یزید را به «غلطكردن» وادار كند، هم بصیرت زینب(س) را بنگرید كه میفهمد اینها بازیچة هوس هستند و اساس و هیبتی برای آنها قائل نیست.