تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

معنی زندگی

در جایی كه پهلوانان عرب، جرأت نفس كشیدن را از دست می‏دادند، فرهنگ حسین(ع) - در زبان زینب‏(س) - است كه در بازار شام و در دربار یزید نهیب می‏زند. پس از كربلا سینه‏های لبریز از شهامت و شجاعت ، قاطعانه در برابر یزید و عبیدالله می‏غرّند و رسوا می‏كنند و به حقارت می‏كشانند.
و این معنی واقعی زندگی است، كه: «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلِیّ الْعَظیمِ»
آری؛ حضرت زینب‏(س) انعكاس كربلاست، و نمایش فرهنگ و حكمت حسینی است كه حسین‌(ع) خطاب به حضرت زینب‏‏(س) فرمود:
با تو هستم جان خواهر هم سفر

تو، به پا این راه كوبی من، به سـر

تا كنیـم این راه را مستـانه طــی

هر دو از یك جام خوردستیم مِی‏

عمده آن است تا ما از كربلا این پیام اساسی را بگیریم كه چه شد سایة سیاه ترس معاویه‏ای حاكم شد؟ و چگونه و با چه روشی حسین(ع) توانست این پرده و سایة سیاه را بدراند؟ اگر حسین(ع) نمی‌دانست، این سایة سیاهِ ترس چگونه حاكم شد، هرگز نمی‌توانست آن را بدراند. و ما امروز با چه امید و توانی می‏توانیم امیدوار باشیم كه در مقابل فرهنگ استكباری و نظامی‌گری و رعب‌انگیز غرب، به راحتی قادر به زندگی هستیم؟ باید متوجّه بود كه همیشه در طول تاریخ، غرب از طریق رعب و ترس با ما برخورد كرده و همیشه رونق حیات غرب، در ایجاد رعب در ما و حقیر كردن ما بوده است و همیشه ما با دست زدن به دامان ابا‌عبد‌الله(ع) از این رعب و حقارت آزاد شده‏ایم.
حتّی چنگیزخان را غرب توسط ماركوپولوی پدر و پسر به ظاهر تاجر، تحریك كرد كه بیایند و ما را بكوبند. ماركوپولو نماینده پاپ است به طرف خان مغول كه خان مغول را تشویق كند تا ما را زیر لگد اسب‏های خودشان خرد كنند تا غرب در آن زمان به كمك پاپ بتواند در نبود ما زنده بماند.(18) همیشه غرب با قدرت می‏خواسته است ما را بشكند. رم به معاویه برنامه داد تا با قدرت ما را بشكند، و رضاخان نیز به پسرش نوشت كه: «پسرم باید كاری كنی كه مردم از تو بترسند و به تو علاقه‏مند نباشند و خارجی‌ها تو را بپسندند».(19) رضاخان؛ یعنی نمایندة تحمیل رعب غرب بر ما، را، حسین(ع) نابود كرد، چراكه حكمت و شور حسین(ع) همیشه در روحانیت ظهور پیدا كرده است. همیشه ما از طریق روحانیت توانسته‏ایم با غرب بجنگیم و پیروز شویم، چون روحانیت یعنی وعظ و منبر، و وعظ و منبر بدون مصیبت حسین(ع) امكان ندارد. و هرگاه به روحانیت پشت كردیم دشمن تا صندوق‌خانة ما آمد. وقتی مصدّق در سال 1330 با شاه در مورد كابینه‏اش به توافق نرسید و قهر كرد، آیت‌الله كاشانی‏(ره) به شاه نوشتند باید مصدّق برگردد. شاه توجّه نكرد و قوام‌السلطنه آن روباه مكّارِ(20) قدرتمند را نخست‌وزیر كرد. آیت‌الله كاشانی(ره) به مردم فرمودند: كفن بپوشید و به خیابان ها بریزید و شهادت را در فرهنگ حسین(ع) تمرین كنید و شاه مجبور شد مصدّق را برگرداند. ولی وقتی مصدّق سركار آمد، به آیت‌الله كاشانی(ره) پشت كرد و در نتیجه پشتیبانی روحانیت را كه فرهنگ حسین(ع) را با خود دارد از دست داد لذا یك سال بعد آن‌چنان مصدّق حقیر و بیچاره شد كه در كودتای سال 1331 چاقوكشانِ اشرف پهلوی، او را با لباس خواب از خانه بیرون كشیدند. یعنی مصدّق تا با آیت‌الله ‌كاشانی(ره) بود عزّت داشت و وقتی به ایشان پشت كرد این‌طور ذلیل شد. و روحانیت هم هر چه دارد از حسین(ع) دارد و ما نیز اگر حسین(ع) را داشته باشیم مرعوب دشمن نمی‏شویم.