تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

هدایت گمراهان

همة زیبایی را باید در شفقت برای هدایت گمراهان پیدا كرد كه سراسر نهضت حسین(ع) زدودن گمراهی‌ها و نجات گمراهان است. خطبه‌های صبح عاشورا سندی است پُرپیام در این راستا. حضرت چندین‌مرتبه خودشان و بعضی از یارانشان در صبح عاشورا صحبت می‏كنند، چراكه حضرت آمده است تا زشتی تخم گمراهی را بنمایاند و آن‌را بخشكاند. رسالت امام بیداركردن وجدان‌های خفتة همة انسان‌هایی ‌است كه فعلاً در سپاه عمرسعد جمع شده‌اند، در حالی‌كه امام نه از مرگ می‏ترسد و نه زمان، زمانی است كه دیگر رهایی از مرگ ممكن باشد. ولی امام می‏خواهد اگر شده حتّی یك نفر را هم كه هست از بین شعله‌های فتنه و گمراهی، نجات دهد تا معنی هدایت‌گری، در سنّت ایمانی پایدار بماند، چون شعور حسینی، سیر سنّت هدایت الهی است در كلّ حیات بشری؛ قصّه، قصّة هدایتِ یكی دو نفر نیست كه در جبهة عمرسعد است، بلكه قصّه، قصّة سنّت هدایت حسینی است، و حكمت حسینی یعنی همین؛ اصل هدایت‌گری، از ظلمت به سوی نور مطرح است. اصلاً برآوردها و محاسبه‌های معنوی به تعدادها نیست، به تحقّق سنّت‌هاست.
امام در صبح عاشورا می‌‏فرمایند:
«مردم شتاب مكنید! سخن مرا بشنوید! من خیر شما را می‏خواهم! من می‏خواهم بگویم برای چه به سرزمین شما آمده ام! اگر سخن مرا شنیدید و انصاف دادید و دیدید من درست می‏گویم، این جنگ كه هر لحظه ممكن است درگیرد، از میان برخواهد خواست. اگر به سخن من گوش ندهید، اگر به راه انصاف نروید زیان آن دامنگیرتان خواهد شد. مردم می‏دانید من كیستم؟ می‏دانید پدر من كیست؟ آیا كشتن من بر شما رواست؟ آیا رواست حرمت مرا در هم شكنید؟ مگر من پسر دختر پیامبر شما نیستم؟ مگر پدر من وصّی پیامبر و پسر عموی او و از نخستین مسلمانان نیست؟ آیا این حدیث را شنیده‌اید كه پیامبر دربارة من و برادرم فرمود: این دو فرزند من، دو سیّد جوانان اهل بهشت اند؟... «هَلْ یَحِلُّ لَكُمْ قَتْلی؟!»؛ «آیا كشتن من، برای شما حلال خواهد بود؟!» به چه مجوّز شرعی می‏خواهید خون مرا بریزید؟»(51)
دقّت كنید؛ چگونه زلال‌ترین و خالص‌ترین جبهة دینداری در كربلا به نمایش آمد، تا هركس، هر وقت خواست دینداری كند، به كربلا بنگرد و نیز هر وقت، هر كس خواست در مقابل جبهة باطلی بایستد، به حكمت حسینی اقتدا كند، تا دینداری كرده باشد.
نمی‌دانم این جملات را شعر و شاعری و بروز احساسات می‌دانید؟ یا قبول دارید كه كار انجام شده، فوق گفتار است و باید سعی شود نهایت استفاده را از الفاظ كرد تا بلكه پرتوی ضعیف از آن كار بزرگ تبیین گردد. اگر به هر وسیله‌ای سینه و جان شما به اباعبدالله وصل شود، همة زندگی‌تان حسینی می‏شود، نه این‌كه بحث فقط در حدّ جنگ با یزید باشد. این خطایی است كه اجازه نمی‏دهد ذهن‌ها آزاد شود. حرف ما از اوّل تا حالا اصلاً حرف جنگ با یزید نیست، جنگ با یزید یك نمود جزیی از یك دینداری كلّی است. برداشت ما از كربلا نباید محدود به جنگ با یزید باشد. بلكه ما تمام دینداری در عصر ظلماتِ طاغوتی آخرالزمان را به روش حسینی ممكن می‏دانیم. اصلاً با نگاه حسینی در هر عصر ظلمانی، می‏توان زندگی نورانی و پرشور توحیدی داشت، چه به شهادت ختم شود و چه ختم نشود.