تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

بصیرت فوق زمانه‏

در «اكنون» زیستن، منافی خود آگاهی است زیرا كه انسان در آن صورت است كه همه گذشته و آینده را با چشمِ «اكنون» می‏بیند. و تفاوت اصلی امام‌حسین(ع) با سایر مردم زمانش در همین نكته است و به واقع آنان كه با سنّت جاری خداوندی - كه بر هستی حاكم است و سر تا سر زمان و مكان از ازل تا ابد و از این جا تا همه جا گسترده است - قطع رابطه كرده‏اند، چقدر زود گرفتار «اكنون‌زدگی» می‏شوند و طعمه پوچی زمانه می‏گردند. دشمن حسین(ع) انبوهی از انسان های اكنون زده‏اند و با تركیبی به نام «قشون» به صحنه آمده كه در آن قشون اراده فردی، مستهلك انبوهی قشون گشته و فقط نظم نظامی گری آن را به حركت می‏آورد و نقطه مقابل این قشون، لشكری است برای «جهاد مقدّس» كه یك انگیزش باطنی در جهت غایتی واحد آنها را به هم پیوند می‏دهد و هنرش آن است كه از ظاهر و اكنون، گذشته و به باطن و سنّت گرویده است.
بهتر است برای روشن شدن مطلب به مثالی اشاره كنیم؛ یك وقت انسان «حال» را در سنّت می‏بیند، در این صورت برای دفع ستم مبارزه می‏كند و حاضر است كشته هم بشود و حتی مادر یا همسرش - همچون اُمّ وَهَب در كربلا- در این شهید شدن كمك اش می‏كنند، این چنین فرهنگی پیروز است. این حالت را «حال را در سنّت دیدن» می‏گویند. اما یك وقت است كه برعكسِ این موضوع است، فرد می‏گوید، این جبهه مقابل من، تانك و اسلحه دارد و یا تعدادشان زیاد است پس پیروز است، این یعنی چه؟ یعنی فقط «حال» را دیدن و سنّت جاری در عالم را كه حاكم بر همة حادثه‌ها و پدیده‌هاست ندیدن.
معاویه و یزید هم در طول تاریخ به چنین افرادی امید دارند، همین افرادی كه می‏گویند: آقا، الان اینها را می‏كشند، سرهای شان را هم بر سر نیزه می‏كنند، این‌گونه افراد «همیشه» را در «حال» می‏بینند در صورتی كه در جبهه مقابل، انسان‏هایی هستند كه «حال» را در «سنّت جاودانه» می‏بینند. این دو جبهه خیلی با همدیگر فرق دارند. یك وقت اكنون را در آیینه سنن الهی می‏بینیم كه در این صورت گوارا و خوش باد چنین بینش و بصیرتی برای صاحبانش، این همان نگرشی است كه حضرت زینب(س) و امثال زینب(س) دارند، اصلاً خودشان را اسیر حس نمی‏كردند، فلك‏زده نمی‏دیدند و روحیه خود را از دست نداده بودند، خیلی دقت داشته باشید، نباید همه گذشته و آینده را در اكنون دید و با چشم اكنون بررسی كرد و گفت چون فعلاً در آن صحنه تاریخ، حیله معاویه كارگر افتاد و امام‌حسن و امام‌حسین(ع) از صحنه خارج شدند پس روزگار تا بوده، همین بوده است، یقین بدانید كه چنین فكری شما را در خط یزیدی می‏اندازد. با وجود این فكر دیگر كسی جرأت نمی‏كند شهید و یا اسیر شود، این فكر، فكرحسینی و كربلایی نیست، این فكر و این نگاه، گوهر انسانی را گرفتار جوّ زمانه می‏كند، همین كه جوّ زمانه در یك شعاری غالب می‏شود، این نگاه، خودش را می‏بازد، این اكنون‌زدگی است و كربلا آمده است تا ما را از این فكر و نگاه نجات دهد.
ببینید كه حسین(ع) به‌عنوان امام معصوم چه می‏بیند كه دچار «پوچی» نمی‏شود. سی هزار نفر در لشكر مقابل، جلوی او صف كشیده‏اند، او همه را نصیحت می‏كند برای اینكه آنها را نجات دهد در حالی كه كمیّت آنها را «هیچ» می‏بیند، به راستی حسین‏(ع) به كجا متّصل است. این چگونه چشمی است كه این‌گونه می‏بیند، چشم حسین(ع) چشم اكنون زده نیست. گاهی ممكن است عزیزان از خودشان بپرسند كه اگر ما در كربلا بودیم چه می‏شد؟ اگر چشم سنّت‌بین پیدا كنید، می‏بینید كه می‏ماندید، و دیگر قدرت را در برق شمشیرهای عُمر سَعد نمی‏دیدید. نگاهی به امروز بیندازید، چرا امروز یك عدّه‏ای به صرف این كه قدرت را در دست كسی می‏بینند، خودشان را می‏بازند؟ وخودشان را می‏فروشند؟ این آدم سنّت را نمی‏شناسد، و ما امید داریم با نور حسین(ع) إن‌شاءالله بتوانیم سنن الهی را در عالم ببینیم، آیا حسین(ع) نمایش سنّت پایدار حق نیست؟
كسانی كه تذكر قرآنی را كه می‏فرماید «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّه تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّه تَحْویلاً»(120) نمی‏بینند افرادی هستند كه نمی‏دانند قواعد عمیق و قدرتمند روحانی، سراسر عالم را اشغال كرده است و لذا بسیار زود با سنن موجود در عالم قطع رابطه نموده و گرفتار اكنون‌زدگی می‏شوند. اینان دیگر اراده‏ای ندارند كه انتخاب كنند، این‌ها در زیر نفوذ قدرتمند سنّت‌ها خلاص می‏شوند، آن‌چنان بازیچه «اكنون» می‏شوند كه اگر كسی بتواند جوّ غالب را در دست بگیرد، این‌ها را در دست خواهد گرفت. چقدر خوب بود كه در این بحث نشان می‏دادیم كه امید سرمایه داری امروز جهان به چیست؟ به این است كه انسان هایی را در اختیار دارند كه اسیر جوّ زمانه هستند و سنن را نمی‏شناسند. سرمایه داری جهان به انسان‏هایی امیدوار است كه دیگر صاحب اراده نیستند و گرفتار قشون شعارها هستند، این‌ها گرفتار صدای بلندی هستند كه غلبه دارد، در این فرهنگ است كه یزید امیدوار است و در مقابل، تنها امیدی هم كه ما برای نجات مردم سراغ داریم فقط این است كه با نهضت حسینی اراده فردانیّت مقدّس انسان ها را به آنها برگردانیم، و این كار در فرهنگ شیعه ممكن است و إن‌شاءالله از این طریق شیعه منشأ نجات جهان خواهد شد. چون فردفرد آن‌ها هماهنگ با سنّت الهی هستند.