تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

پذیرش‌های ناخواسته

مردم، معاویه را پذیرفته بودند هر چند نپسندیده بودند. معاویه به مردم باورانده بود كه چاره‏ای جز پذیرفتنِ رسم زمانه نیست و آن هم زمانه‏ای كه معاویه تعیین كرده بود و تشخیص مروان‌بن‌حكم هم بی‏جا نبود كه باید قبل از منتشر شدن خبر مرگ معاویه از حسین‌بن‌علی(علیهما‌السلام) و عبدالله‌بن‌زبیر برای یزید بیعت گرفت. و همیشه در سایه این پذیرش است كه دین بی‏رنگ و كفر حاكم می‌شود. چراكه هرگز نمی‏شود به بهانة نپسندیدن حاكمیّت جور، از انتقاد و اظهارنظر و امر به معروف كوتاه آمد.
معاویه مرده است؛ ولی فرهنگ او این مسئله را بر ذهن انسان‌‌ها حاكم كرده بود كه چه بپسندی و چه نپسندی، باید معاویه را بپذیری. و حسین(ع) آمد تا این فرهنگِ روسیاه معاویه‏ای، برای همیشه بر ذهن جامعة اسلامی و انسان‌‌ها حاكم نشود.
فرهنگ اموی آن‌چنان مردم را پوچ و بی‏جهت كرده بود كه بعضی از مردم كوفه، هم برای حسین(ع) نامه نوشتند كه بیاید، و هم برای یزید نامه نوشتند كه اگر می‌خواهی كوفه را حفظ كنی، حاكمی تواناتر و قدرتمندتر از نعمان‌بن‌بشیر بفرست، و حسین(ع) در چنین فضای روانی باید نهضتی بیافریند كه این چنین انسان‌‌های پوچ نتوانند آن نهضت را بخشكانند و خودِ آنها نیز از این پوچی به‌ در‌آیند.
حسین(ع) در چنین زمانه‏ای بناست رسالت خود را به صحنه بیاورد كه هم این انسان‌‌ها هدایت شوند، و هم این نهضت اسلامی و این نور الهی خشك نگردد. باید فهمید حسین(ع) در چه زمانه‏ای است، تا جوانب نهضت آن حضرت روشن شود. حسین(ع) بنا دارد از همین انسان‌‌های پوچ شده، و همین انسان‌هایی كه هم دل در گرو حسین(ع) دارند و هم تملّق‏گوی یزیداند، انسان‌هایی دین‏دار بسازد و با همین انسان‌‌ها اسلام پایدار بماند.
فرهنگ اموی، اسلام را به ابزاری در دست سیاست‏بازان تبدیل كرده بود تا هم مردم را بفریبد و هم خود را. مردم را از نظر فكری در شرایطی قرار داده بود كه به یك اسلام بی‏رنگ و بی‏فایده راضی شوند، و حسین(ع) اسلام ناب را، و در دل آن اسلام، خدا را می‏خواست، و یك روح پاك معتقد به رسم اسلام و یك پایگاه پاكِ اعتقادی روشنی را برای مسلمانان طلب می‏كرد. و اساساً وجود ائمه همیشه وسیلة جدایی این دو اسلام از هم است و این تضادّی بود نهفته در جامعه‏ای كه همه به ظاهر مسلمان بودند، ولی با نهضت حسین(ع) این تضادّ آشكار شد، تا جوانان سرگشته در این شرایط بتوانند دین را درست انتخاب كنند و آشفته و پریشان نمانند، چراكه سیاست‏بازان كاری كرده بودند كه جوانان حق‌طلب، دین را با آن درخشندگی واقعی كه هر قلب سالمی را جذب می‏كند، نمی‏دیدند، چه رسد به این‌كه آن را انتخاب كنند.