تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

خطرات گرایش به كثرت افراد

حضرت اباعبدالله(ع) در شب عاشورا تلاش می‏كردند تا كسانی كه ممكن است در انگیزه و نیت ناخالص باشند و به عبارتی مزاحم كار بزرگ فردا شوند، بروند. در كربلا مسائل بسیار عجیب بود. چرا بناست كه امام‌حسین(ع) به عنوان آخرین نفر كشته شود؟ و چرا خانواده بنی‌هاشم یعنی فرزندان حضرت‌علی(ع) و زینب(س) و امام‏حسن‏(ع) بعد از صحابه و یاران كشته می‏شوند؟ صحبت ما این است كه قهرمان قهرمانان، به طور مسلم آخرین حرف را وقتی می‏تواند بزند كه این سلسله توانسته باشد همه حقانیتش را به صحنه بیاورد. خانواده پیامبر(ص) می‏دانند كه خودشان در حفاظت از حضرت اباعبدالله(ع) سخت مستحكم‌اند و لذا تا انتها می‏مانند تا از حسین(ع) به‌عنوان آخرین حلقه این‏مبارزه و نگین انگشتر این نهضت، حفاظت‏ نمایند، به دلیل این‌كه شب عاشورا حضرت زینب(س) خدمت اباعبداللّه(ع) آمدند و فرمودند آیا به یارانت اطمینان داری كه آنها فردا تو را تنها نگذارند؟ یكی از اصحاب این صحبت‌ها را شنید و قضیه را به حبیب‌ابن‌مظاهر گفت. آن‌ها آمدند و پشت خیمه‌گاه حضرت زینب(س) چه غوغایی بر پا شد و همه اعلام وفاداری كردند. چراكه نكتة اصلی این نهضت حفاظت از حسین‏(ع) است به‌عنوان نهایی‏ترین حلقة این مبارزه، و دیدیم كه فردای آن روز چقدر زیبا صحابه حسین(ع)، عهد و پیمان خود را ثابت نمودند و اول صحابه به میدان رفتند و بعد بنی‌هاشم به‌سوی میدان رفتند، همه كشته شدند و پس از آن حضرت اباعبدالله(ع) به میدان می‏رود، اصحاب و یاران امام چیزهای عجیبی می‏فهمند چون می‏فهمند كه حسین‏(ع) باید آخر از همه و تنهای با عزت باشد. این تنهای عزیزی است كه باید تنها باشد، آخرین نفر، نه تنهایی كه یارانش رهایش كرده‏اند. حالا در نظر بگیرید اگر حضرت با افرادش همگی حمله می‏كردند ، یك شلوغی و هرج و مرجی به وجود می‏آمد، بالاخره عده‏ای كشته می‏شدند و عده‏ای دیگر اسیر می‏شدند ولی دیگر كربلا و آن همه عظمت به وجود نمی‏آمد. پس مشاهده می‏كنید كه امام‌حسین‏(ع) باید آخرین نفری باشد كه تمام یارانش در كنارش قربانی شده‏اند، یك تنهای عزیز و یك دُرّی كه باید خود را بنمایاند. این است كه حضرت نگران كثرت افرادی هستند كه مانع تحقق طرح حضرت بشوند، چراكه در بعضی از مواقع كثرت افراد مانع طلوع خورشید می‏شوند و شاید نشود صحنه كربلا را در آن كثرت به خوبی آرایش داد. یكی از یاران حضرت، آدم عجیبی است بدنش از ضربات شمشیر تكه تكه شده است، یك لحظه به هوش می‏آید، می‏بیند كه حسین(ع) كشته شده است، یك خنجری در آن نزدیكی پیدا می‏كند و به طرف دشمن پرتاب می‏كند، دو نفر كوفی او را سریع می‏كشند. اینها چه معنی می‏دهد؟ اینها چه معامله‏ای با هم كرده‏اند كه بدون حسین‏(ع) نمی‏توانند زنده بمانند؟
پس در كربلا، این فرهنگ، فرهنگ بسیار بزرگی است. حضرت مواظب هستند تا كثرت، چشم فرهنگشان را پر نكند. بلكه «سنّت» فضا را پر نماید. إن‏شاءالله در جلسه آینده درباره فرق سنّت و كثرت صحبت می‏كنیم كه چرا فرهنگ كربلا فراتر از كثرت‏ها، به سنّت‌ها نظر دارد؟ تأكید ما این است كه این بُعد از پیام كربلا مورد غفلت واقع نشود. البته حضرت می‏دانند كه جوّ سازی‏ها هرگز نمی‏تواند عظمت این پیام را از بین ببرد و امیدشان، بسیار امید به جایی است و كافی است تا زیر این آسمان یك نفر حسینی بماند همین یك نفر كافی است تا نشان داده شود هنوز هم خورشید طلوع خواهد كرد. آنارشیست‌بازی و گردن‌كلفتی و... در نهضت حسین‏(ع) نیست، در نهضت حسین(ع) سلحشوری حكیمانه وجود دارد، و او خوب می‏داند برای این‌كه بشر را نجات دهد، یك نفر هم كافی است و ما اگر خواستیم عمرمان به روزمرّگی نگذرد و گرفتار كثرت های بیجا نشویم و كثرت‌های منطقی را همچون یاران اباعبدالله (ع) بپذیریم، باید از آفت بزرگی كه ما را گرفتار تعداد و كثرت می‏كند و حجم كار ما را از محتوا خالی می‏نماید پرهیز كنیم و از كربلا درس بگیریم و خود را در این دام كثرت‌های بیجا گرفتار ننماییم.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»