شما به حالات اباعبدالله(ع) و كلمات گوهر بار آن حضرت در مقاطع مختلف تاریخ زندگانی حضرت نظر بیندازید، فكر میكنید حضرت چه اندازه برای بهترین عمل تأمل فرمودهاند؟ این جملات حضرت كه فرمود: «با بودن یزید، اسلام رفت» «سنّت رسول الله دارد میرود» «مردم دارند نابود میشوند» و یا جملات حضرت در مِنی با خواص امّت قبل از جریان كربلا، همه و همه نشان میدهد كه حضرت برای نجات جامعه خیلی تأمل كرده یا به تعبیر بهتر خیلی سوخته و خون جگر خورده است. ما هم باید فكر كنیم. دغدغههای حسین(ع) كمكتان میكند كه بفهمید چرا حسین(ع) اینقدر زیبا كربلا را آراسته است. شما مطمئن باشید اگر اهل سنّت، كتابهای خودشان را درباره اباعبدالله(ع) بخوانند متحول میشوند ، احتیاجی هم نیست كه روایتهای شیعه را بخوانند، آنچه مهم است این كه مسائل حسین(ع) جهان اسلام را میتواند زنده كند و ما آماده و منتظریم و میفهمیم كه شرایط كمكم در حال آماده شدن است. باید فرهنگ حسین(ع) را به جوانان مان نشان دهیم چون در غیر این صورت هر كاری بكنیم حسین را گم كردهایم، و حسینی را جایگزین حسین كربلا كردهایم كه دیگر این حسین، آن حسین نیست، مثل نمازی كه جایگزین نماز واقعی میكنیم.
«كربلا ایمان را به نمایش گذاشت» باید بفهمیم كه این ایمان چگونه پیدا شد؟ مسئله به این سادگی نیست، خیلی مهم است. مُسْلِم بْن عوسجه روی زمین كربلا افتاده است.حبیب بن مُظاهر بالای سرش میرسد، میگوید در این شرایط كه من كاری برایت نمیتوانم بكنم، وصیتی هم بكنی، نمیتوانم عمل كنم چراكه تا ساعتی دیگر من هم شهید میشوم. مسلمبنعوسجه خون را از چشمانش پاك میكند در حالی كه مجروح است به اباعبدالله(ع) اشاره میكند و میگوید «مواظب این غریب باش». اینها به چه چیزی دسترسی پیدا كردهاند! حضرت كه شب گذشته بیعت خود را برداشته بود، یعنی؛ بروید و اگر بروید هیچ گناهی محسوب نمیشود، تعارف هم كه نكرد. من میخواهم عزیزان احساس كنند كه باید راجع به كربلا بسیار فكر كنند و به قول شهید مطهری(ره) یك حس ششم لازم است - البته این حس ششم تعبیر من است - منظور این است كه حسّی دیگر در اصحاب كربلا بود كه حسین(ع) را میشناختند و میفهمیدند و حسّی عجیبتر در وجود اباعبدالله(ع) بود كه میفهمید دارد برای بشریّت چه كار میكند. من و شما گم شدهایم نمیدانیم راه كجاست! چون ایمان را نمیشناسیم. ایمان یعنی توجه قلبی به حضور فعّال سنّتها و حقایق غیبی كه عالَم هستی سخت تحت تأثیر آنهاست و انسانها باید همة زندگی خود را با آن حقایق نورانی هماهنگ كنند و برای هماهنگی با حقایق نوری، خداوند امامی را در صحنة حیات بشری به نمایش آورد تا انسانها با هماهنگی با او به حقیقت ایمان دست بیابند، كاری كه اصحاب حسین(ع) در كربلا بدان دست یافتند.