تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

كربلا و نمایش ایمان

شما به حالات اباعبدالله(ع) و كلمات گوهر بار آن حضرت در مقاطع مختلف تاریخ زندگانی حضرت نظر بیندازید، فكر می‏كنید حضرت چه اندازه برای بهترین عمل تأمل فرموده‌اند؟ این جملات حضرت كه فرمود: «با بودن یزید، اسلام رفت» «سنّت رسول الله دارد می‏رود» «مردم دارند نابود می‏شوند» و یا جملات حضرت در مِنی با خواص امّت قبل از جریان كربلا، همه و همه نشان می‏دهد كه حضرت برای نجات جامعه خیلی تأمل كرده یا به تعبیر بهتر خیلی سوخته و خون جگر خورده است. ما هم باید فكر كنیم. دغدغه‏های حسین(ع) كمك‌تان می‏كند كه بفهمید چرا حسین(ع) این‌قدر زیبا كربلا را آراسته است. شما مطمئن باشید اگر اهل سنّت، كتاب‏های خودشان را درباره اباعبدالله(ع) بخوانند متحول می‏شوند ، احتیاجی هم نیست كه روایت‏های شیعه را بخوانند، آنچه مهم است این كه مسائل حسین(ع) جهان اسلام را می‏تواند زنده كند و ما آماده و منتظریم و می‏فهمیم كه شرایط كم‌كم در حال آماده شدن است. باید فرهنگ حسین(ع) را به جوانان مان نشان دهیم چون در غیر این صورت هر كاری بكنیم حسین را گم كرده‌ایم، و حسینی را جایگزین حسین كربلا كرده‏ایم كه دیگر این حسین، آن حسین نیست، مثل نمازی كه جایگزین نماز واقعی می‏كنیم.
«كربلا ایمان را به نمایش گذاشت» باید بفهمیم كه این ایمان چگونه پیدا شد؟ مسئله به این سادگی نیست، خیلی مهم است. مُسْلِم بْن عوسجه روی زمین كربلا افتاده است.حبیب بن مُظاهر بالای سرش می‏رسد، می‏گوید در این شرایط كه من كاری برایت نمی‏توانم بكنم، وصیتی هم بكنی، نمی‏توانم عمل كنم چراكه تا ساعتی دیگر من هم شهید می‏شوم. مسلم‌بن‌‌عوسجه خون را از چشمانش پاك می‏كند در حالی كه مجروح است به اباعبدالله(ع) اشاره می‏كند و می‏گوید «مواظب این غریب باش». این‌ها به چه چیزی دسترسی پیدا كرده‏اند! حضرت كه شب گذشته بیعت خود را برداشته بود، یعنی؛‌ بروید و اگر بروید هیچ گناهی محسوب نمی‏شود، تعارف هم كه نكرد. من می‏خواهم عزیزان احساس كنند كه باید راجع به كربلا بسیار فكر كنند و به قول شهید مطهری(ره) یك حس ششم لازم است - البته این حس ششم تعبیر من است - منظور این است كه حسّی دیگر در اصحاب كربلا بود كه حسین(ع) را می‏شناختند و می‏فهمیدند و حسّی عجیب‏تر در وجود اباعبدالله(ع) بود كه می‏فهمید دارد برای بشریّت چه كار می‏كند. من و شما گم شده‏ایم نمی‏دانیم راه كجاست! چون ایمان را نمی‌شناسیم. ایمان یعنی توجه قلبی به حضور فعّال سنّت‌ها و حقایق غیبی كه عالَم هستی سخت تحت تأثیر آن‌هاست و انسان‌ها باید همة زندگی خود را با آن حقایق نورانی هماهنگ كنند و برای هماهنگی با حقایق نوری، خداوند امامی را در صحنة حیات بشری به نمایش آورد تا انسان‌ها با هماهنگی با او به حقیقت ایمان دست بیابند، كاری كه اصحاب حسین(ع) در كربلا بدان دست یافتند.